☀️نورانیت شهید صباد شیرازی
رفتم قم رسیدم خدمت آیت الله بهاء الدینی ...
ایشان به من نگاهی کردند ،
گویا منتظر بودند که پیغام را برسانم ،
گفتم که حاج آقا ! جناب صیاد به شما سلام رساندند و گفتند دلم برای شما تنگ شده ،
آقای بهاء الدینی فرمودند : شما آقای صیاد را می شناسید ؟
گفتم : حاج آقا فرمانده من است من چطور نشناسمش !
گفتند : شما آقای صیاد را می شناسید ؟
با سؤال دوم فهمیدم که حاج آقا به من می خواهد بگوید شما نمی شناسیدش .
گفتم : نه آن قدری که شما می شناسید .
گفتند : آقای صیاد را می شناسید؟
گفتم : نه حاج آقا
سه بار از من سؤال کردند و بار سوم گفتم نه حاج آقا.
ایشان گفتند : صیاد یک پارچه نور است ،
سه بار هم تکرار کردند ...
(نقل از یکی از شاگردان آقای بهاء الدینی)
@Defa_Moqaddas