🌴 دوران
#دفاع_مقدس
💠 یادی از فرمانده دلاور جبههها، شهید
#علی_تجلایی
🔺 کنار بقیه رزمندهها مثل یک بسیجی ساده، اسلحه دست میگرفت و میجنگید. آن روز درگیری سختی با عراقیها داشتیم. قرار بود گردان سیدالشهدا (ع) نیروی کمکی برای ما بفرستد، اما خبری نشد. فقط بیسیمچی شان آمد و گفت: گردان نتوانست بیاد.
🔹هر لحظه اوضاع بدتر میشد. دشمن، تمام توان قوای خود را گذاشته بود تا خط را بشکند. توپخانه و تیربار آنها مرتب کار میکرد. علی برای بررسی موقعیت منطقه، خودش را به خاکریز بعدی رساند. به محض این که بلند شد تا وضعیت آرایش نیروهای دشمن را ببیند، تیری به سینهاش خورد و قلب او را شکافت. آرام به روی خاکها افتاد. هنوز رمقی در بدن داشت. با دست اشارهای می کرد، منظورش را نفهمیدیم، ... شاید تشنه بود، اما کسی آب نداشت. خودش سفارش کرده بود قمقمهها رو پُر نکنیم، ما به دیدار کسی میرویم که با لبهای تشنه، جان داد و به شهادت رسید.