🔷سید احمد خمینی: تلخ‌ترین خاطره عمر امام (ره) پذیرش قطعنامه 598 بود. بعد از قطعنامه دیگر برای سخرانی به جماران نیامدند ،بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند، دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. ا⚪️🔵⚪️🔵⚪️🔵⚪️🔵⚪️🔵 📮روایت حاج عیسی از شب غم‌بار پذیرش قطعنامه ۵۹۸ 💢حاج عیسی جعفری خادم امام خمینی‌(ره) در کتاب خاطرات خود از حال و هوای بیت امام در شب پذیرش قطعنامه را اینگونه نقل می‌کند: « برخی نزدیکان امام در اواخر جنگ در پی قبولاندن قطعنامه پایان جنگ به امام بودند ، نهایتا متنی را آماده و به دفتر امام تحویل دادند. خیلی‌ها می‌خواستند بروند و کاغذ را خدمت امام بدهند اما جرات نمی‌کردند. 🔺ساعت چهار بعد از ظهر بود که آقای موسوی به من زنگ زد و گفت این را ببر به امام بده و اصلا هم چیزی نگو...! چون کاغذ باز بود و متن کوتاه ، نگاهی به آن انداختم کلیت این بود که ما دیگر تجهیزات جنگی نداریم و نمی‌توانیم با دشمن مقابله کنیم و از شما می‌خواهیم که این قطعنامه را قبول کنید. متن را گرفتم و به امام دادم. یادم نیست امضای چه کسی پای آن بود اما به یاد دارم چه کسی بیشتر پیگیر آن بود. 🔹همان شب دو بعد از نصف شب حاج احمد مرا خواست گفت: امام با ناراحتی قطعنامه را قبول کرده‌اند. وقتی که رفتم امام با درد دل حرف‌هایی زد از جمله مطالبی که یادم هست این بود که گفتند : «حاجی آن‌هایی که شهید شدند به لقاءالله پیوستند خوشا بحالشان. آن‌هایی هم که اسیر شدند انشاءالله آزاد می‌شوند به موطنشان بر‌می‌گردند. آن‌هایی هم که جانبازند خدا ان‌شاءالله کمکشان کند و خدا شفایشان بدهد.» بعد از درد دل و بیان اینکه امام با چه ناراحتی قطعنامه را پذیرفته‌اند، من با حاج احمد آقا نیمه شب چند ساعت تمام گریه کردیم. » کانال