چون گل معطریم، مهتاب و مین و من
نشکفته پرپریم، مهتاب و مین و من
شرح جنون ما مقدور عقل نیست
یک چیز دیگریم، مهتاب و مین و من
سرتا به پا دلیم در بارگاه عشق
باغ صنوبریم، مهتاب و مین و من
شمعیم و روشن است تکلیف راه ما
راز منوریم، مهتاب و مین و من
میدان عاشقی تسلیم ترس نیست
از مرگ میبریم، مهتاب و مین و من
بیگانه نیستیم با خلق و خوی هم
با هم برادریم، مهتاب و مین و من
تکثیر میشویم در انفجار نور
آیینهپروریم، مهتاب و مین و من
چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من
بر گرد بام دوست پرواز میکنیم
عین کبوتریم، مهتاب و مین و من
بال فرشتگان برشانههای ماست
از آسمان سریم، مهتاب و مین و من
مهتاب و مین و من بیبال میپریم
بیبال میپریم، مهتاب و مین و من
در جذبه کلام یک جمله والسلام
مجذوب رهبریم، مهتاب و مین و من
✍️ مرتضی امیری اسفندقه