نگاه می کنم به خطوط مکرر چهره ام، به تارهای سپید مویم،به تک تک آثار گذار عمر در وجودم...
نگاه می کنم به تمام آنچه گذشت...
به عمری حسرت و چشم براهی...
به عمری اشک و آه و انتظار...
نگاه می کنم به چهره ی خسته پدر که در آرزوی دیدارت سوخت و منتظر ماند و پیر شد...
نگاه می کنم به چهره مادر که در رویای بوییدنت لحظه ها را یک به یک می شمارد...