واقعا خاک بر سر من که قبلا چَپی بودم ...
چقدر تباه
دوستان اعترافی کنم که شامل ۹۰ درصد تمامِ این براندازهاست ...
بقیه هم منافقینن هستن
قبلا که لاک جیغی بودم، خیلی ناتوان بودم از اینکه خودم رو آدم کنم که خودش خیلی دردناکه
و دائما هم، در هجوم توصیههای دینی اطرافیان بودم .. اینا یک فضایی در درونت میسازه پر از تنشها و تضادها و خودزنیها و خوددرگیریها
منبرای اینکه خودم رو از این تنشها رها کنم، دائما گیر میدادم به دین !
این تنش حالی بود که قطعا خیلیهاتون لمس کردید یا درونش هستید
اینکه یکی در درونت میگه :
خاک بر سرت با این سبک زندگیت
و یکی دیگه درونت میگه :
نه اگر فلان کنی، حالت خیلی خوب میشه ...
واقعا رفته رفته قید همه چیز رو داشتم میزدم حتی امامحسین !
ته دلم از آدمایی مثل مسیح علینژاد حالم به هم میخورد اما مجبور بودم طرفداری کنم چون توی کثافت خودم مونده بودم و مجبور بودم یک دستاویز پیدا کنم تا همهی ناتوانیهام رو بندازم گردنش ...
و چی بهتر از دین و نظام !
چی از دین و نظام بهتر برای من، که انقدر شک و شبه بهش وارد کنم تا روزی که دشمنی کنم باهاش و بدون احساس عذاب وجدان، به کثافتکاری هام برسم ؟
تا بتونم این تنش لعنتی رو از درونم بندازم توی سطل آشغال؛
و میخواستم همهی دنیا ساکت بشن و یادم نیارن اسلام چیه و مسلمون کیه !
و هرکس که بخواد بهم توصیه دینی کنه و دوباره منو وارد عذاب وجدانهای ناخودآگاهم کنه رو بزنم قیمهقیمه کنم ..
قطعا منو شما هم توانایی کُشتن و آتیش زدن و چادر کشیدن رو داریم ..
فقط مراقب باشید که خدایی نکرده برای فرار از تنشهای درونیتون، نگذارید وارد سوالهای بیهوده بشید که هیچ جواب کاملا منطقیای براش یافت نمیکنید !
مثل خدا چرا مارو خلق کرده ؟
از همینا، شروع میشه!