نذر كرده ام يك روزى كه خوشحال تر بودم بيايم و بنويسم كه زندگى را با لذت بايد خورد كه ضربه هاى روى سر را بايد آرام بوسيد و بعد لبخند زد و دوباره با شوق به راه افتاد...