.💖. . . دل دل کنان . خوشان خوشان . چندی پیش، رفته بودیم 🔆 . رفتیم که تجدید وضویی داشته باشیم کمی جا خوردم.. ! . آخه فقط وضوخانه نبود ! . بیشتر شبیه سالن بود تا محل وضو ❌ . دخترکان و مادران.. پیر و جوان.. و .. و یک به یک در صف آینه !!!!🚫 . یکی دهان باز.. یکی چشمش از حدقه بیرون زده انگار.. یکی دقت بالا ، که مبادا خط چشمش بالا و پایین شود..😕 . به به چه صفایی به سرو تن دادند..✖ . آخه میدانی، داشتند میرفتند که همگی یک صدا بگویند : ..❗ . . میان اینان دخترکی تازه به رسیده ..✅ چادر به سر.. همچو فرشته..👼 نگاه میکرد هاج و واج به صف بستگان..!!!! . مانده بودم در ذهن دخترک چه میگذرد❗ چه میکنند اینها .. ‌نکند عروسی برپاست و من بی خبر...❌ یا که میگذشت در ذهنش کاش قد من هم میرسید به آینه..❌ یا که اصلا گیج مانده بود از حرکات چشم و دهن..❌ . . من اما در دل گفتم : ای دخترک معصوم، فرشته روی زمین.. ای عزیز دل.. . چه خوب که قدت به آینه نمیرسد...✔ چه خوب که آینه اندازه قد و قامتت نیست.. ✔ شاید با العجل تو آقا بیاید...✔ شاید!!! . . و من همچنان در فکر آینه بودم.. وضوخانه در اماکن مذهبی برای چه بود آخر ؟؟؟؟؟ 『 @Dokhtarane_parva