‏تحلیل من👇 حالت اول، سود اصلی در فروش کالایی است که با ارز حاصل از صادرات پسته (که عمدتاً بدون تعهد ارزی و از طریق مجاری رسمی یا غیرسمی مانند رانندگان، مسافران، بازارچه‌ها و مانند آن انجام می‌شود) وارد می‌شود. وقتی ‎ برای کالایی لغو شود و امکان ورود کالاهایی که ‏نظارتی بر آن‌ها نیست (از طریق قاچاق و یا سایر مبادی رسمی مثل بازارچه، مناطق آزاد و...) وجود داشته باشد و تبعیض درآمد و ثروت در جامعه بیداد کند (تقاضای برخی کالاهای خاص در هر قیمتی وجود دارد)، عملاً زیان ناشی از گران خریدن پسته (ارز)، با سود کالای وارداتی (خودرو، پوشاک، لوازم ‏آرایش، ادوکلن...) پوشانده می‌شود. چون واردات آن کالا با هرقیمت ارزی بصرفه است. حالت دوم، صادرات پسته با هدف خروج سرمایه (به احتمال قوی پول کثیف) انجام می‌شود لذا مهم نیست چقدر برای تبدیل آن به ارز تمیز هزینه می‌شود. این مورد، مشابه فرش ابریشم است. یک سوال باقی می‌ماند👇 ‏چرا بجای پسته و فرش، ارز نقد از بازار قاچاق تهیه نمی‌کند؟ در این مورد باید عرض شود که صادرات کالای معاف از پیمان سپاری مطمئن ترین و امن ترین روش خروج سرمایه از کشور است که از مجاری قانونی قابل انجام است و پول بظاهر تمیز هم تحویل می‌دهد. لطفا این تحلیل را نقد کنید. تشکر https://eitaa.com/DrRezaGholami