🔴خطر شاه سلطان حسین‌ها 🔹پس از مرگ شاه سلیمان، از بین حسین میرزا نماد بی‌عملی و انفعال و میرزا مرتضی نماد تعالی و افتخار، گزینه اول انتخاب شد و با انتصاب وی به عنوان نهمین پادشاه صفوی، مسیر تاریخ به سوی هرج و مرج در کشور سوق پیدا کرد. 🔹جلوس حسین میرزای ضعیف النفس بر تخت شاهی و احاطه وی توسط مشاوران و وزیران بی‌کفایت، باعث به هم ریختگی اوضاع داخلی کشور شد و ایران در هرج و مرج فرو رفت؛ به صورتی که «ازبکان» و «ابدالی‌های افغان» از خراسان و کرمان سر در آوردند و «لزگی‌ها» پایتخت شیروان را تصرف کردند.  انتخاب شاهی ترسو و بهم ریختگی اوضاع داخلی ایران، بیگانگان را از نابسامانی کشور و ضعف صفویه آگاه ساخت و امیراتوری روسیه به رهبری «پطر کبیر» در شمال، «سلطان محمد عثمانی» در غرب و کشورهای استعمارگر اروپایی از جمله انگلیس را در جنوب به طمع وا داشت. در میان شورش‌های داخلی، طغیان «محمود افغان»، خانمان برانداز شد. وی که با پادشاه و امرائی بی‌اراده، مقهور و سست عنصر روبرو بود؛ پس از فتح کرمان با بیست و پنج هزار جنگجوی افغان، به سوی اصفهان حرکت کرد. شاه سلطان حسین خواست او را با پانزده هزار تومان منصرف کند، اما محمود افغان پیشنهاد شاه بزدل را نپذیرفت.  🔹محمود پس از تسخیر «فرح‌آباد» و «جلفا» اصفهان را محاصر کرد. مردم اصفهان علی‌رغم اینکه دچار قحطی و مرگ و میر شده بودند گروهی از قشون افغان را کشتند و شاه و درباره را نیز به جنگ ترغیب کردند. اما وزیران خود فروخته که وعده مقام و منصب دریافت کرده بودند مانع از مقابله با قشون افغان‌ها شدند و حتی یکی از امیرانی که از خود رشادت نشان داده بود را نیز مسموم کردند. سرانجام و در حالی که هفت ماه از محاصر اصفهان می‌گذشت؛ شاه سلطان حسین ذلیلانه به اردوی محمود افغان رفت و وی را به عنوان فرزند خود خطاب کرد. سپس با دست خود تاج سلطنت را از سر برداشت و بر سر محمود افغان نهاد. فردای آن روز محمود با قشون خود وارد اصفهان شد و شهر را به تصرف در آورد و بر اریکه سلطنت صفوی جلوس کرد. دو سال پس از تحویل حکومت به محمود افغان، وی در یک روز تمام شاهزادگان صفوی را سر برید و شاه سلطان حسین نیز نظاره‌گر این صحنه بود. 🔹باید از تاریخ عبرت گرفت؛ شاه سلطان حسین‌های بی‌عمل، ترسو و اشرافی باعث بی‌ثباتی، ناامنی و زیاده‌خواهی روزافزون دشمنان خواهند شد. 🚩 @RezaSeraj