⭕️ جلیلیسم؛ خلوص‌گرایی و برنامه‌زدگی ✍🏻سید‌حسین‌شهرستانی این متن نه درباره مرد دوست‌داشتنی و بااخلاق سیاست که دربارۀ «جلیلیسم» است که با ایماژ و تصویری از جلیلی سروکار دارد. 🔹جلیلی‌گری یک کالای لوکس است. از آن کالاها که در مغازه‌های معمولی پیدا نمیشود. چون مردم عادی توان خرید آن را ندارند. مشتری او «انقلابی‌تر» ها هستند و رونق او منوط است به غیررقابتی شدن بازار. نمادی است از تمام فرایندهای «فرقه‌ای شدن» جریان انقلابی و جدایی حزب‌اللهی ها از مردم. جلیلیسم، نماد نیروی «خلوص‌گرایی» است که با جبهه پایداری پا به عرصه گذاشت و آفتی شد در خرمن انقلاب. نیروی جلیلی‌گرایی در نوعی ارضاء کامجویی فانتزی جوانان گام دومی نهفته است. این کامجویی تن به هیچ آزمونی نمی‌دهد و با هیچکس گفتگو نمی‌کند، پس طرفداری از او کمترین هزینه را دارد. چون اصلا قرار نیست جلیلی رأی بیاورد. بلکه همواره قرار است به‌مثابه گزینۀ «اصلح»! چون هندوانه‌ای سربسته، باقی بماند و خوابها و رؤیاهای «انقلابی‌تر»ها را برهم نزند. انقلابی‌ترهایی که هیچگاه تن به پذیرش اقتضائات میدان واقعی سیاست نمی‌دهند ضرورت وحدت را از بیخ منکراند (ایده خلوص همواره ضدوحدت است) و هیچ دلیلی ایمان راسخ آنها را متزلزل نمی‌کند. برای همین جلیلی‌گری بیشتر یک کنش رسانه‌ای است تا کنش "سیاسی". اینکه حتی هم نتوانست جلیلی‌چی ها را همراه کند نشان داد که جریان انقلاب تا نیل به بلوغ سیاسی راه زیادی درپیش دارد. البته برخی ضعفهای ابراهیم رئیسی و نیز نوع عملکرد شورای نگهبان هم بی‌اثر نبود. جلیلی‌گرایی همواره در میدانی بروز میکند که رقابت چندان خطیر نباشد و ضمنا در همین رقابت به‌ظاهر کم‌خطر هم بار اصلی رقابت با رقیب واقعی را کس دیگری بر دوش می‌کشد (قالیباف یا رئیسی). در چنین فراغتی است که انقلابی‌تر ها ترجیح می‌دهند به‌جای ورود در کارزار اصلی، در کارزاری فرعی درجۀ خلوص انقلابی خود را آشکار کنند. گرچه در این انتخابات نوعی نیروی «نخبه‌گرایی» انقلابی هم به این خلوص‌گرایی افزون شده است. 🔹و اما «برنامه» کمتر مفهومی در این انتخابات اینقدر مبتذل شد. جالب آنکه تا پیش ازاین، جریان خلوص‌گرایی درپس نقابهای ارزشی و عدالتخواهانه حرکت میکرد اما طبعاً زمانی که ابراهیم رئیسی در میدان است، با این معیارها نمی‌توان با او تقابل کرد. پس گفتار «برنامه» به میان می‌آید: سعید جلیلی هشت سال است که نشسته و دارد برای مملکت برنامه می‌نویسد! (عجب که بیکاری مراد خود را اینگونه بر سر آنکه در این مدت معاون و رئیس قوه قضا و رئیس آستان قدس بوده، می‌کوبند) مگر رئیس جمهور کارش نوشتن برنامه است و مگر برنامه امری شخصی است چون پایان‌نامه دکتری که هرکس برای خودش بنشیند و آنرا بنویسد و مگر در یک کشور چند برنامه امکان وجود دارد و...؟ جلیلی خود در گفتگوی ویژه در پایان بحث خود گفت این برنامه‌ها و راه‌حلها را همه می‌دانند. مساله کشور چیست؟ مساله این است که ارادۀ تحقق آن وجود ندارد. سالهاست این برنامه‌ها از ایتان و مرکز همکاریهای ریاست جمهوری و اندیشکده‌های شریف و..مدتهاست درحال گردش است. دوستان انگار به فرمول جدیدی از واکسن کرونا دست یافته‌اند! وانگهی اگر ایشان در طراحی برنامه تبحری دارد در یک اندیشکده به تلاش ۸سالۀ خود ادامه دهد. چنانچه در همه جای دنیا برنامه‌نویسان و طراحان چنین می‌کنند. مگر برژنسکی و هانتینگتون، در امریکا خود رئیس جمهور یا حتی وزیر می‌شوند؟ 🔹اساساً سیاستمرد کیست؟ اجمالا آنکه بتواند یک گفتار سیاسی را نمایندگی کند، حداکثر ظرفیتهای جریانی و ملی را درجهت طرح کلی سیاسی خود به میدان آورد و با ارادۀ منعطف و عقل عملی خود راه را برای پیش‌برد برنامه ها و تعیین اهداف اصلی و فرعی بگشاید. بنابراین مهمترین عنصر مردسیاسی امری ست که در روایات ما ازآن به «سعۀ صدر» یاد شده که ابزار ریاست است. سعۀ صدر همان خلاقیت و انعطاف سیاسی سیاستمدار با نظر به اقتضائات میدان است. کشور را نمی‌توان مثل یک «ماشین» با کاتالوگی به نام برنامه اداره کرد. تعبیر ماشین دولت که بارها از دکتر جلیلی بیان شد نشان از این رویکرد تکنوکراتیک داشت. روحیۀ سیاسی او هم حاکی از فقدان سعۀ صدر و امکان تعامل او با دیگران است. این مهمترین نقطه ضعف جلیلی است که حتی داد حاج‌قاسم را هم درآورده بود. این روحیۀ مدرسی و اسکولاستیک او با مشی علمی او نیز سازگار است و البته در عین‌حال در وجه مثبت، با پاکدامنی و خلوص او نیز نسبت دارد. او هیچگاه مدیر اجرایی موفقی نبوده است. البته میتواند استراتژیست یا منتقد یا نمایندۀ سیاسی خوبی در مجلس باشد. سپاس از همراهیتون