آقای رئیس‌جمهور(۴) "زخم‌های میدان" بالاخره صلاحیت‌ها احراز شد و از بین حدود ۲۰۰ نفر تعداد انگشتان دست بعلاوه یک، از آزمون اول بیرون آمدند. به رسم ادب سیاسی، اعتماد به رای شورای نگهبان، تعظیم حکومت اسلامی و به تبع حاکمیت اسلام است. نقطه اوج این احرازها، عدم احراز صلاحیت برخی سیاسیون رفوزه شده و احراز صلاحیت یکی از منتسبان جناح‌هایی است که خواهان اصلاح ساختار قانون اساسی و نظام حاکمیت ایران هستند. البته این انتخاب چنان شوک‌آور و سریع اتفاق افتاد که طرف مقابل خودش هم فکرش را نمی‌کرد، لذا برنامه‌ای هم نچیده و البته صادقانه هم به آن اذعان کرد. این کاندیدا ظرفیت آن را دارد که بار دیگر نشاط را به انقلاب و مردم ایران هدیه دهد، تا منجر به خلق حماسه‌ای دیگر گردد، لذا شعارش هم هوشمندانه و کلی برای ایران است. نقطه عطف این رجال سیاسی که انصافا حضورش، جمع بین برنامه و کارنامه، نظریه، راهبرد و عملیات، با سابقه‌ای شفاف و قابل اندازه‌گیری، بدون بزرگنمایی و تبلیغات فله‌ای است، آقای دکتر قالیباف است که دو دور برای اتحاد جبهه کنار کشیده است. اما توپخانه دوست و دشمن از ابتدای ورودش در تمام شبانه‌روز فعال است، به قول شاعر: هر کس به طریقی دل ما می‌شکند.. بیگانه جدا دوست جدا می‌شکند. فرمانده صبور روزهای سخت حماسه و آفتاب داغ خوزستان، خلبان پیروز و تیزپرواز سال‌های موشک باران و ضدهوایی دشمن، همرزم شهید باقری و موصای شهید سلیمانی برای دفنش. با همان تکه کلام معروف "قاسم در میدان، باقر در تهران" امروز آماج حملات خودی و ناخودی است، البته اسم رمز این بار سیسمونی و اقامت و خیریه است، یعنی خانواده و حیثیت خصوصی او را ناجوانمردانه بمباران کرده‌اند. بگذريم چون می‌خواهم از رایم بگذرم و ترجیح دهم باز هم حاج محمدباقر، مجلس را همان قدر با اقتدار بچرخاند تا ولی امر مسلمین باز هم با نگاه تحسین به قد و بالای او نگاه کند و او و مجموعه‌اش را انقلابی و جهادی و مدیر و مدبر بخواند. آ.قاضی‌زاده هاشمی را زیاد نمی‌شناسم، جز این‌که هم رئیس‌جمهور شهید به او اعتماد کرد و او را معاون دولت در اداره بنیاد شهید قرار داد، و هم او به رئیس‌جمهور شهید اعتماد نمود و با افتخار خدمت در کنار سید محرومان را پذیرفت. اما از وعده‌های صریح ایشان در وعده انتخاباتی قبل، کنترل بازار ارز در سه روز بود که این بار تبدیل به خانواده شده، البته این انتخاب هوشمندانه بود، زیرا بازار ارز قابل اندازه‌گیری کمی و خانواده سنجش کیفی دارد، لذا عدد و رقمی نیست که بتوان شفاف آن را سنجید. مگر این که یک محقق زیرکی از او بپرسد چند ملاک قابل اندازه‌گیری برای شعارهایتان ارائه بدهید. اما برسم به آقای دکتر زاکانی، همان که حضورش در این عرصه لبخند به لب هر ایرانی می‌آورد. شاید هم نیایَش به عبید زاکانی نگارنده کلیله و دمنه (اگر اشتباه نکنم) برسد که چنین تردستانه و ماهرانه با کلمات نقطه‌زنی می‌کند. زاکانی با تمام وجودش سیاست می‌ورزد. زبان بدنش دقیق، نگاهش نافذ، خطوط چهره‌اش مطابق با لحن پیام و سپر بلای جبهه انقلاب است. یادم هست و خوب یادم هست که دوره قبل چطور میدان‌داری کرد و انواع کنایه‌ها را به جان خرید. حتی در دوره‌ای که نماینده قم شد، آمد تا لاریجانی نیاید و یک تنه و عملا لاریجانی را از صفحه‌ی سیاست حذف کرد. اما بعدها که به ندای هل من ناصر رئیس‌جمهور شهید لبیک گفت و شهردار تهران شد، باز هم زخم‌زبان‌های نمایندگان قمی و مردم بی اطلاع او را از صحنه به در نکرد. حقیقتا اگر بخواهی در روز روشن به عرصه سیاست بیایی باید لباس آهنین بپوشی و تاب بیاوری. بله می‌شود بی‌صدا و در سایه آرام آرام حرکت کرد و از جوی آب پرید طوری که پایت خیس نشود، اما سیاست خانواده و زندگی شخصی و اجتماعی‌ات را زیر ذره‌بین می‌گذارد. باری تا امروز که از افاضات کاندیداها (پزشکیان، قاضی‌زاده و قالیباف) می‌گذرد، اقتدار و برنامه و کارنامه را در جناب آ.د.قالیباف دیدم، انعطاف و قدرت، سیاست و معنویت، علم و عمل، مدیریت جزء و کل و همه‌ی سرفصل‌های مهمی که بتوانند هوای یک کشور را بهاری نمایند. ادامه دارد... @Dr_zdp53_Theology@Dr_zdp53