خواب بودیم
مثل وقتهای کودکی
شبها که ما میخوابیم آقا..... بیداره
در سایه ی آرامش و امنیت، پیشرفت، بهبود امور، جمعه های بیقراری، سفرهای پر خیر، خستگی های بی استراحت....
خواب بودیم
نه خواب رفته بودیم، گروهی بی بصیرت و شاید گروهی لاشخور مانع شنیده شدن ناله های نقد گروه قلیل دلسوز بودند
و ما خواب بودیم
نعمتها زیاد شد، از شمارش خارج شد، زبانها از گفتنش طفره رفتند، ما نفهمیدیم،
خواب بودیم
نقد ها را به تهمت تبدیل کردند، زبانها بجای شکایت به غیبت باز شدند، نعمتها کفران شد، قلب ها شکستند
ما هنوز خواب بودیم
بوزینه ها خیابانها را محل عرضه یافتند، مردان ما خانه نشین شده بودند، زنها از نا زنها در خانه پنهان شدند، گمان کردیم خرمشهر فرهنگی سقوط کرده، دشمن شهر رابه تصرف در آورده
ولی باز خواب بودیم
بیدارها فریاد میزدند در هر مجلسی اعلام موضع میکردند و ما در حالت خواب فقط سر تکان میدادیم و همچنان خواب بودیم
خطر افتراق ملت، جدایی ترکها، تحریم سیاست،ضعف رسانه درنمایش بازگشت تولید، رسانه ی میلی، دور افتادن جبهه های مقاومت از هم
اما ناگهان تقدیر لگدی به این همه خواب زد
پرده ها افتاد، دلها منقلب شد، بوزینه ها به همان مجاز که از آن زاده شده بودند پناه بردند، خیابانهای تهران از مرررررد ها پر شد، دلهای بی قرار کمی تسلا گرفت،
ترکها انقلاب را برای چشم های جدایی طلب دوباره به رفراندوم گذاشتند،
قمی ها برای گرفتن حلالیت و انتقاد به پنبه در گوش های چماق بدست بمیدان آمدند، برای دل بیقرار مولا،
مشهدی ها بطواف خادم جمهور که از کودکی خادم این حرم بود، موج موج راهی شدند، سیلی که میخواست خسارت رفتن باران را جبران کند.
شهر ها جوشیدند و جهان را متلاطم کردند و کشتی انتظار با انقلابی دیگر برای ظهور براه افتاد.
جبهه های مقاومت در سایه این انقلاب آسمان، گرد هم جمع شدند تا آخرین تدبیر برای نابودی شیطان را بيانديشند. کفتارها در رقص شبانه شان ناله های ترس سر دادند و شیرها ی بیدار قدرت تازه گرفتند.
و اما.....
ما کمی بیدار شدیم
برای آخرین انتخاب، انشاالله
و ولایت را دوباره امضا کردیم
معنای انتظار را تجدید نظر میکنیم
چشم ها را نباید بست، باید شست تا دیگر بخواب نرویم،
ما بیدار شدیم