🔷درس بیست و پنجم :کاربرد So یکی از پرکاربردترین کلمات در مکالمات انگلیسی "so" می باشد که البته در عبارات مختلف معنای متفاوتی به جمله می دهد. ♦️1) بیان موافقت و یا تأیید: یکی از کاربردهای so در مکالمات برای تایید و یا موافقت و به معنای بله(همینطوره) می باشد. ✴️I think so,I suppose so,I hope so ✴️I don't think so, I don't suppose so ✴️That is so, Quite so. مثال: ✅A: I'm looking for a gift for my brother? B: Does he like these shirts? A: Hmm, I suppose so. He likes checked shirts آ: دنبال هدیه ای برای برادرم هستم؟ب: آیا او این پیراهنا را دوست داره؟ آ:هوم، فکر می کنم آره(همینطوره).او پیراهن های چهارخونه را دوست داره. ✅A: I'm looking for something for my sister's birthday? B: How about a wallet? A: I don't think so. B: Does she like traveling? A:Yes,she does.i B: OK,then, why don't you get her one of these backpacks? A: Good idea! آ:من دنبال چیزی برای تولد خواهرم هستم؟ ب: کیف پول چطوره؟ آ:فکر نکنم.ب:آیا مسافرت را دوست داره؟ آ: بله.ب: باشه، پس چرا یکی از این کوله پشتی ها را براش نمی گیری؟ آ: ایده خوبیه! ✅A: Do we have enough money? B: I think so. آ: آیا ما به اندازه کافی پول داریم؟ ب: اینطور فکر میکنم(آره فکر کنم). ✅I’m going to London next week, or at least I hope so . من هفته آینده به لندن می‌روم ، یا حداقل امیدوارم که چنین باشد. ✅A: You told the judge that you had forgotten? B: That is so . آ: شما به قاضی گفتید که فراموش کرده‌اید؟ ب:همینطوره. ✅You were in London last night, weren’t you? B: Quite so . آ:شما دیشب در لندن بودید ، مگه نه؟ ب:کاملا همینطور. ♦️2) برای بیان حد زیادی (بیان درجه_شدت یک چیز) که نقش قید به خود میگیرد و در اکثر موارد "آنقدر" یا "اینقدر" یا "چنان" معنی میشود. ✴️So + adjective ✴️So + adverb 🔻Example 🔻 ✅This ice-cream is so good. این بستنی خیلی خوبه (به نظر من بسیار خوب است) ✅Using that camera is easy. Why is she making it so difficult? استفاده از آن دوربین آسان است. چرا اینقدر کار را سخت می کنه؟ ✅Why is she so untidy? چرا او اینقدر نامرتب است؟ ✅I’m sorry I’m walking so slowly. I’ve hurt my ankle. متاسفم که اینقدر آهسته راه می روم. مچ پام صدمه دیده. ✅The computer is so old that it breaks down twice a week. این رایانه آنقدر قدیمی است که هفته‌ای دو بار خراب می‌شود. 🔰http://eitaa.com/Easy_learnEnglish