سلام و وقت به خیر. دلنوشته ای به استاد... امروز با شنیدن خبر فوت استاد بزرگوارم دکتر داوودی به قدری متأثر و غمگین شدم که شاید باورتان نشود ولی حتی شیرینی سیلی ایران به اسرائیل هم در دهانم گم شد... استاد داوودی و کلاس ایشان تنها کلاس اقتصاد نبود، کلاس اخلاق بود، کلاس تجربه ی زندگی بود، کلاس علاقه مند شدن به علم بود، کلاس انگیزه گرفتن برای خدمت به میهن بود، کلاس روانشناسی و حس مفید بودن برای جامعه بود، کلاس آینده نگری و امید به آینده بود... به جرأت می‌توانم بگویم در چندین سال تجربه ی دانشجویی ام از هیچ‌ کلاسی و از وجود هیچ استادی به اندازه ی دکتر داوودی لذت نبردم، هیچ درسی را به اندازه ی اقتصاد خرد ایشان خوب فرا نگرفتم، هیچ مبحث سخت و دشواری به اندازه ی اقتصاد خرد برایم روان نشد، به گمانم ازین پس بعد از ورود به دانشگاه شهید بهشتی تمام وجودم را اندوه و حسرت نبودن استاد و خاطره ی زمان بودنشان پر کند... گویا هر مکان و دوره ای یک شخصیت کلیدی دارد که معنا و لطف آن مکان و دوره است... لااقل برای من یکی دکتر داوودی یکی از آن کلیدهای خاطره برانگیز دوره ی ارشد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی است... ان شاءالله بعد از ایشان باز هم دانشکده برایم لطفی داشته باشد. روحشان شاد و یادشان تا ابد گرامی باد. ┏━━━ °•🖌•° ━━━┓ @Economic_puzzle ┗━━━ °•🖌•° ━━━┛