‌࿐☀️○ 🌺 ‌○☀️࿐ «امتحان مرحوم آیت الله یزدی» خداوند متعال، به بنده دختری عنایت کرد؛ منتها این دختر مبتلا به بیماری بود... و ما درگیر فشار روحی و فشار اقتصادی بودیم. بنده پیگیر معالجه و کارهایش بودم و به همین جهت،علاقه عاطفی شدیدی بین ما ایجاد شد. با زندگی طلبگی و پول شهریه و درآمد تبلیغ، تلاشم این بود که وظایف شرعی ام در خصوص معالجه او را، به خوبی انجام دهم. دخترم که بزرگ شد، مشکل دو چندان شد و بر ما خیلی سخت گذشت و هر بار من تحملم را از دست میدادم، همسرم بسیار صبور و حلیم به من دلداری می داد. تا اینکه برای بنده مسافرت به خانه خدا پیش آمد... وقتي‌ به‌ كنار ديوار خانه‌ خدا رسيدم‌، در حجر اسماعيل‌، عرض‌ كردم‌: خدايا! ناگوار است اين‌ دختري‌ كه‌ به‌ ما داده‌اي‌، در کوچه زمین بخورد و بیهوش شود و رهگذران او را به این وضع ببینند. بنابراین اگر قابل شفا یافتن هست او را حفظ کن وگرنه،خیر... وقتی از سفر بازگشتم،مشاهده کردم که دخترم فوت کرده. بعد از فوت‌ دخترم و در واقع‌ اتمام‌ امتحان‌ صبر و تحمل‌ ما، زندگي‌ بنده‌، رنگ‌ ديگري‌ پيدا كرد و به‌ موفقیت‌هايي‌ نائل‌ شدم‌. گاهي‌ اوقات‌ به‌ دوستان‌ عرض‌ مي‌كردم‌ و مي‌كنم‌ كه‌ گرفتاريهايي‌ كه‌ بعضاً در درون‌ خانواده‌ پيش‌ مي‌آيد، گاه‌ نعمت‌ الهي‌ است‌ و مقدمه‌ پيروزي‌ است‌. خداوند موسي‌(ع‌) را در بيابان‌ گرفتار كرد و ناچار شد به‌ كار چوپاني‌ بپردازد. اين‌ در واقع‌ مرحله‌ پرورش‌ روح‌ اين‌ انسان‌ بود و خداوند مي‌خواست‌ او را آماده‌ كند و بياموزد تا بتواند مسؤوليت‌هاي‌ بزرگ‌ را به‌ عهده‌ بگيرد. به‌ نظر من‌، مصيبت‌ آن‌ دختر ناكام‌، يك‌ امتحان‌ الهي‌ بود تا بنده‌ و خانواده‌ ظرفيت‌ و حوصله‌ و بردباري‌مان‌ بيشتر شود. روح این عالم وارسته قرین رحمت الهی باد 🌹صلوات🌹 ╭═🌼⊰🌺⭐️🌺⊱🌸═╮ @ghalbekhanevadeh ╰═🌸⊰🌺⭐️🌺⊱🌼═╯