از امام رضا علیهالسلام روایت شده است که در بنی اسرائیل قحطی پی در پی اتفاق افتاد بود.
زنی یک لقمه نان بیشتر نداشت، آن را در دهانگذاشت تا بخورد، فقیری صدا زد ایکنیز خدا وای از گرسنگی
زن گفت: چنین زمان سختی صدقه دادن روا است. پس لقمه را از دهان بیرون آورد و به فقیر داد.
زن هیزم جمع می کرد ، گرگی رسید و طفل صغیر او را با خود برداشت و برد، مادر به دنبال گرگ می دوید.
خدا جبرئیلرا مأمور نجات آن طفل فرمود. جبرئیل پسر بچه را از دهان گرگ گرفت و به مادرش داد
گفت ای کنیز خدا، از نجات فرزندت راضیشدی؟ لقمهای در برابر لقمهای
منبع: ثواب الاعمال ، صفحه ۱۲۶