☆‍●◉☘🕊◉●◉☘🕊◉●☆ ❣﷽❣ ✍ (س) پانزدهم 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 👈 گوش کن‼️ مؤذن دارد اذان می گوید. صبح شده است. ابوبکر پس از نماز صبح به مردم حاضر در مسجد می گوید: «برای تشییع جنازه دختر پیامبر حاضر شوید که دیشب از دنیا رفته است.» 👥 آنگاه همراه با عمر و عده ای از مردم به سمت خانه امیرالمؤمنین می آیند در حالی که قصد دارند بر بدن حضرت زهرا(س) نماز بخوانند و در مراسم تشییع و تدفین او حاضر باشند. 🤔 آری، این آخرین و بهترین فرصت برای پنهان کردن ظلم های آنها به فاطمه است. هر طور شده نباید این فرصت را از دست داد. 👌 در بین راه با «مقداد» برخورد می کنند. او با دیدن ابوبکر و عمر و افراد همراهشان می گوید: «ما دیشب فاطمه را دفن کردیم.» 🌌 عمر که می بیند فرصت از دست رفته است به ابوبکر نگاه می کند و می گوید: «آیا به تو نگفتم اینها بدن فاطمه را شبانه و زود دفن می کنند که ما حاضر نباشیم؟» ✍ عباس(عموی پیامبر) می گوید: «او خود وصیت کرده بود که شما بر او نماز نخوانید.» 👈 مقداد نیز می گوید: «فاطمه وصیت کرده بود شما دو نفر بر جنازه او نماز نخوانید.» 😡 عمر که می بیند فرصت از دست رفته، عصبانی می شود و به مقداد حمله می کند. آنقدر بر سر و صورت او می زند که خسته می شود. حاضرین مقداد را از دست او رها می کنند. آری، فاطمه با این وصیت خود، سندی را در تاریخ به جا گذاشت تا کسی بعدا نتواند ظلم هایی که به فاطمه شد را انکار کند. 😔 مقداد بلند می شود و به عمر می گوید: « دختر پیامبر از دنیا رفت در حالی که از هر دو پهلویش خون جاری بود، از ضرباتی که تو با شمشیر و تازیانه بر او زدی. پس بدان که من برای کتک خوردن نزد تو بسیار کم ارزش تر هستم که مرا اینگونه میزنی.» ┄✿❁✿❁✿❁✿┄ 👈 ....... ☘✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨☘ ☆‍●◉☘🕊◉●◉☘🕊◉●☆ 🕊ڪانال امام زمان(عج)☟☟☟ 💟 @Emam_Zamaan_313