📜حدیث سلسلة الذهب ✍…ابوزرعه رازی و محمد بن اسلم طوسی به پیشواز امام رفتند. آن دو به امام گفتند: ای سرور جلیل القدر، ای فرزند سروران و امامان جلیل به حق پدر و اجداد پاک و طاهرینت صورت مبارکت را نمایان کن و برای ما از اجدادت روایتی نقل کن. در این هنگام شتر ایستاد و امام دستور داد پرده بردارند تا چشمان مردم به چهره نورانی آن امام همام منور گردد. مردم نیز فریاد می‌زدند و برخی روی زمین در حالت سینه‌خیز و برخی دیگر خاک مرکب امام را می‌بوسیدند. عالمان شهر فریاد می‌زدند ای مردم ساکت باشید تا امام حدیثی از پدرانشان بیان کنند. سکوت تمام جمعیت را فراگرفته بود و تعداد زیادی از محدثان برای ثبت این لحظه و سخن آماده به نگاشتن بودند، امام رضا علیه‌السلام چنین فرمودند:… 🖇یادداشتی ارزنده از حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدصادق 🌐https://emamat.org 🆔@Emamat_net 🆔@Emamat_IF علیه‌السلام علیه‌السلام تلگرام اینستاگرام آپارات