🔮
مفهوم عفاف فطری(حیا)‼️
✍ اوّلین و مهمترین عامل در جلوگیری از فحشاء که در نهاد همهی انسانها( اعمّ از زن و مرد، پیر و جوان، مؤمن و بیدین، باسواد و بیسواد، آگاه و غافل، همه و همه) وجود دارد حیاء است و بیدلیل نیست که از زبان معصومین(ع) شنیدهایم:
❌ «هرکس که حیا ندارد دین ندارد». (لا دینَ لِمَن لا حَیاءَ لَهُ)
🔆 «حیا و ایمان قرین یکدیگرند، اگر یکی از آن دو برود، دیگری هم در پی آن میرود». ﴿الحَیاءُ وَ الإیمانُ مَقرُونانِ فِی قَرنٍ واحِدٍ فإذا سُلِبَ أحَدُهُما تَبَعَهُ الآخِر- نهجالفصاحه، ح ۱۴۳۰﴾.
✅ حیا در حقیقت، عفاف فطری است. اگر انسان با دیدهی حقيقت بين به فطرت خود نگاه کند تمام دستورات دین را با آن مطابق میبیند (همان چیزی که به آن هدایت تکوینی میگوییم) بر همین اساس، یکی از نامهای قرآن ذکر است. یعنی قرآن برای درس دادن نیامده، برای یادآوری درسهایی آمده که در نهاد همهی انسانها وجود دارد.
🌀 انسان با درک محتوای قرآن و مراجعه به ذات و درون خود، این دو را با هم یکی میبیند؛ یعنی قرآن و خدا را در درون خود پیدا میکند ﴿مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ-غررالحکم، باب خودشناسی، ح ۸﴾.
💯 به عنوان مثال غذای چرب یا شیرین مطلوب است امّا همین که بیش از حد مصرف میکنیم، دل زده میشویم یعنی فطرت ما به ما میگوید: «مصرف بی اندازهی شیرینی یا چربی برایت ضرر دارد». از تاریکی میترسیم، چون فطرت ما با نور تناسب دارد نه با تاریکی. ترس از تاریکی به دلیل ناآگاهی از فضای تاریک است پس جهل و ناآگاهی نوعی ظلمت است که باید از آن ترسید. از کثافات و نجاسات نفرت داریم و برایمان تهوّع آور است، یعنی فطرت ما آلوده بودن آن را به ما تذکّر میدهد.
💠 بنابراين اگر نسبت به یک عمل یا سخن یا فکر یا چیز زشتی، شرم داریم، یعنی آن موضوع با فطرت انسانی ما سازگار نیست و روح ملکوتی ما را آزار میدهد.
🤔 ممکن است بپرسید که؛ اگر حیا در ذات همهی انسانها وجود دارد، پس چرا کسانی را میبینیم که بیشرمی و بیحیایی را به اوج رساندهاند؟ از هیچ حرف و عملی شرم ندارند؟ حتی در شوخیهایشان، نام ناموس یکدیگر را میبرند؟ و...؟
❇️ پاسخ این است که هر انسانی بر مبنای فطرت خود به دنیا میآید ﴿کُلُّ مَولودٍ یُولَدُ عَلی فِطرَتِهِ- بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۲۷﴾. ولی همهی انسانها بر اساس فطرتشان زندگی نمیکنند. فرق است بین فطرت انسانی و نفس حیوانی!
⚠️ مهم این است که انسان مرز این دو را بشناسد و پا را از مرز انسانیّت فروتر نگذارد و حیوانی نشود. روح و نفس ما، درست مانند طوطی و زاغی هستند که در یک قفس جای داده شوند(حکایت طوطی و زاغ، باب عشق و جوانی گلستان سعدی). هر اندازه که زاغ را پرورش دهیم و به او رسیدگی کنیم، طوطی را به زوال و هلاکت نزدیکتر کرده ایم و بر عکس!
📚
#بخشی_از_کتاب_رویین_دژ
#نشر_حداکثری
🔺
@RooyinDezh