. این هفته داخل یکی از کلاس ها یکی از بچه‌ها دیدم کمتر قبل حرف میزنه ازش پرسیدم چرا کمتر حرف میزنی گفت چون هرجور حرف بزنم میفهمی درونم چه خبر هست واسه همین دوست ندارم حرف بزنم که بفهمی تو ذهنم چی میگذره ☺️ یکی از هم کلاسی‌هاش بهش گفت خب نیا که اذیت نشی! بهش جواب داد که در طول هفته همش دارم اذیت میشم تنها مدتی که حالم خوب هست همین یکساعت هست و دلم نمیخاد زود تمام بشه پس اگر میشه بیشتر بشه زمان کلاس 🔆این جمله رو که گفت دیدم چه بار سنگینی بر دوشم هست که کلاس فلسفه کودک دیگه صرفا آموزش تفکر نیست بلکه خیلی فراتر رفته و شده است محلی برای کسب آرامش روحی بچه‌ها و این وظیفه من رو به عنوان محل امن بچه‌ها رو خیلی خیلی سنگین‌تر می‌کنه. 🌱یکی از والدین گروه سنی ۷_۸ سال بهم می‌گفت چطور هست با این همه درگیری که واسه بچه‌ها درست کردین و توقع بالای تفکری که از بچه‌ها دارید باز نمی‌دونم چرا بچه‌ها اینقدر کلاس رو دوست دارند و مشتاق کلاس هستند 🌱یکی دیگه از والدین پیام داده بود که به دخترم گفتم این دوره بابت سنگین شدن دروس مدرسه ثبت‌نامت نمیکنم می‌گفت دخترم گفته هر کلاسی که خواستید حذف کنید ولی کلاس فلسفه کودک رو حتما باید برم ❌با این موارد و موردهای دیگه که در این چند جلسه شروع کلاس رخ داده حس میکنم باید کار متفاوتی در کلاسم شروع کنم که باعث رخ دادن اتفاقات متفاوتی در کلاس بشود و درگیر این شدم که مدل تدریس جدیدی و متفاوتی رو بزودی واسه بچه‌ها شروع کنم که باعث رشد چند برابر بیشتر نسبت به الان در بچه‌ها بشود تا پاسخ این علاقه‌ی بچه‌ها رو بتونم بهتر بدهم 🔆محتاج دعای شما والدین هستم که بتونم به بهترین صورت در کنار بچه‌ها باشم برای بدست آوردن موفقیت‌های بزرگ‌شون تا بتونیم همگی به دستاوردهای بزرگ‌شون افتخار کنیم