مهدی جان مولای غریبم
اگر میخواهی نان، هوا، روشنی و بهار را
از من بگیر، امّا نگاهت را هرگز!!
بینگاهت من میمیرم ...
گزافه گفتم، نه!؟
آری گزافه گفتم، به خودم که مینگرم
آنچنان گرسنهی نانم
محتاج هوا، طالب روشنایی و محو بهارم
که اگر آنها را از من بگیری
دیگر این نفْسِ به هست آلودهی من
تمنّای نگاهت را ندارد!!
خودم را خوب میشناسم
و تو به درون من آگاهتری از خودم ...
یابنالحسن
مرا مشتاق دیدارت نگهدار
با همین بضاعت اندکم
آری! رخصت فرما این طفل حقیر
از منتظرینت باشد
با همین دلخوشیهای کودکانهاش ....
@Emdadbanovanfatemi
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•