زهرا گنزالس مستبصر آمریکا 📝 برای اولین بار که روسری سر کردم همه با دیدن من ساکت شدند و خیره خیره به من نگاه کردند. ناگهان پسری گفت: «به او نگاه کنید! به سرش پارچه بسته و آمده به مدرسههمه شروع کردند به خندیدن، بعد هم به طرفم آشغال پرت کردند و رویم آب دهان ریختند. یک روز نشستم و با خدا درد دل کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن! من می‌دانم که حجاب درست است؛ فلسفه حجاب چیست؟ من چه سطحی از حجاب را باید داشته باشم؟» روز آخر مدرسه بود، پسرها در مدرسه و سرویس خیلی شلوغ می‌کردند و سربه‌سر دخترها می‌گذاشتند،پسری که روز اول در سرویس مدرسه مرا مسخره کرده بود، از من پشتیبانی کرد و گفت: «او را اذیت نکنید، دست از سر او بردارید، او عوض نخواهد شد.» از آن پس دیگر مرا اذیت نکردند. پسری که مرا در آن سال خیلی اذیت کرده بود، در سال بعد، خیلی بااحترام با من برخورد می‌کرد. حتی اگر به دختران دیگر متلک زشتی می‌گفتند یا حرف‌های جنسی می‌زدند، من که وارد کلاس می‌شدم، همه ساکت می‌شدند و بحث را عوض می‌کردند. برای من احترام قائل بودند و جلوی من هر حرف زشتی را نمی‌گفتند. به من می‌گفتند: «مریم مقدس آمد!» اینجا بخوانید ✅ بنیاد بین المللی استبصار @estebsar_ir Estebsar.ir 💯