💠 مسلمان شدن جوان اتریشی در اثر همنشینی و آشنایی با یک جانباز❗️ 📆شب جمعه بود و باران نم‌نم می‌بارید. نماز مغرب و عشا را تک‌تک خواندیم و به دفاع از مواضع‌مان ادامه دادیم. مهمّات‌مان رو به پایان بود. از طریق بی‌سیم تقاضای مهمّات کردیم؛ ولی تا صبح از مهمات خبری نشد. نزدیک صبح بود که صدای تانک‌های دشمن را از سمت راست‌مان شنیدیم. ✨در گروهان ما که مسئولیتش به عهده من بود، فقط چهار آر.پی‌.جی زن وجود داشت. دو تا از آنها را به اتفاق چند تک تیرانداز به پشت تپه‌هایی که تانک‌های عراقی مخفی شده بودند، فرستادیم. دومین‌بار که از طریق بی‌سیم نیروی کمکی و مهمات تقاضا کردیم، ما را به و ایستادگی سفارش می‌کردند. آنان می‌گفتند: «تا آخرین قطره خونتان کنید، نیروی کمکی در راه است و به شما می‌رسد.» پیام را به بچه‌ها رسانده و گفتیم که این‌جا باید کنیم، خون بدهیم و ایستادگی کنیم و به سادگی تسلیم دشمن نشویم. ✨می‌خواستیم عقب‌نشینی کنیم، به خاطر تسلط دشمن، از نظر سوق‌الجیشی، تلفاتمان زیاد می‌شد. ✨در آخرین تماس از طریق بی‌سیم، باز هم ما را به و ایستادگی سفارش کردند.... 👈 بایک جوان اتریشی که ساکن آلمان بود، آشنا شدم. نام او «» بود و بیست سال داشت. پس از چند دقیقه‌ای که با او صحبت کردم، او را فردی مشتاق به انقلاب اسلامی یافتم. 💥 می‌خواهم مسلمان شوم.» گفتم: «چه می‌گویی؟ می‌خواهی مسلمان شوی!!»❗️ 👇 در سایت بخوانیم 📆 اینستاگرام | تلگرام | آپارات ✅ کانال استبصار @estebsar_ir Estebsar.ir 💯