دخترش زار زار گریه میکرد . . .
ازش پرسیدن : چی میخوای ؟ !
گفت : میخوام صورت پدرمو بوس کنم !
جیغ و دادِش دل همه را کباب کرده بود
یکی رفت و به سرباز روی سر تابوت گفت :
خب بگذارید صورت پدرش را ببیند ، دخترش است!
چه میشود مگر ! ! ؟
سرباز اشکش جاری شد .
گفت : آخ که من برایش بمیرم ،
پدرش سر ندارد !
_شهیدجواداللهکرمی:)💔
#بهار_مهدوی