✍«موشي در خانهء صاحب مزرعه، تله موش ديد و بسرعت خود را به مرغ و گوسفند و گاو رساند و خبر داد. همهء حیوانات با بی خیالی به او گفتند: تله موش؛ مشکل توست و به ما ربطي ندارد... از قضا پس از چندی، ماری دُمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزيد. و صاحب مزرعه به توصیهء کدخدا مرغ را سر برید و برايش سوپ درست کرد و از او پرستاری کرد و در حین پرستاری، گوسفند را براي پذیرایی از عيادت کنندگان زن، سر بريدند. امّا بهر حال زن مزرعه دار زنده نماند و مُرد و گاو را براي مراسم ترحيم او کشتند. و در اين مدّت موش از سوراخ ديوار نگاه مي کرد و به مشکلي که به ديگران ربط نداشت فکر می کرد.»😐 و این است حکایت معدود کسانی که از حقیقت جریان فریب کروناهراسی آگاهند و با تمام تلاش در حال بیدارکردن مردم خواب هستند و واکنش اکثریّت مردم غافل و... ؟ @FANUSESHAB