😡
شیطان از جنس جن و از آتش خلق شده است و قبل از این که از بهشت رانده شود،خدا را بسیار عبادت میکرد. به همین دلیل، عزازیل نام گرفت.حضرت علی(ع) فرمودهاند:شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کردو فقط یک نماز دو رکعتی او چهار هزار سال طول کشید.وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و روح در آن دمید،به تمام ملائکه،دستور سجده بر آدم داد و همه سجده کردند،به جز ابلیس که به خدا گفت:«مرا از آتش آفریدهای و او را از گل بدبو.پس مقام من از او بالاتر است و بر او سجده نمیکنم».سپس،خداوند به او فرمود:از درگاهم بیرون برو که تو از رانده شدگان هستی.شیطان جواب داد:«من هفتاد هزار سال تو را عبادت کردهام و خودت فرمودهای که هر کس مرا عبادت کند،عبادتش را بینتیجه نمیگذارم و عوضش را به او میدهم».
خدا در پاسخ فرمود:هر چه بخواهی، در دنیا به تو عطا میکنم.
شیطان گفت: «اول،اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم».
خداوند فرمود:«تا روز معلومی تو را مهلت میدهم».
«دوم،در مقابل هر یک از فرزندان آدم،دو فرزند به من عطا کنی که بر هر یک از آنها، دو فرزند را مسلط کنم و آنها را به گمراهی بکشانم».
«سوم،میخواهم فرزندان آدم ما را نبینند،ولی ما آنها را ببینیم».
«پنجم،از تو میخواهم به من قدرت دهی که به هر شکلی که میخواهم درایم و هر کجا که خواستم بروم».
«ششم،میخواهم تا دم مرگ کنار فرزندان آدم باشم(یعنی حتی وقتی حضرت ملک الموت (عزرائیل) برای قبض روح به سراغ انسان میاید،شیطان هم حاضر میشود و انسان را وسوسه میکند تا کافر از دنیا برود)».چنان که امام محمد باقر(ع) فرمودند:«زمانی که انسان در حال جان کندن است،خیلی تشنه میشود و در آن هنگام،شیطان با یک لیوان آب میاید و میگوید:اگر بر من سجده کنی و کافر شوی،این آب را به تو میدهم.اگر انسان مومن و نمازخوان باشد،آب را قبول نمیکند و در غیر این صورت،بر شیطان سجده میکند و آنجاست که شیطان آب را میریزد و میگوید:«من از تو بیزارم» و میرود.
«هفتم،از تو میخواهم که مرا بر سینه اولاد آدم مسلط گردانی،تا او را وسوسه کنم».
خداوند،در پایان فرمود:تمام خواستههایت را برآورده میسازم،ولی هر کس که پیرو تو شود و فریب تو را بخورد،من او را با تو به دوزخ میافکنم که بد منزلگاهی است.شیطان نیز گفت:«ای خدا، به قدرت و شکوهت قسم که همه انسانها را گمراه میکنم،مگرعده معدودی که بندگان خاص تو هستند و باقی،همه بندگان من هستند».سپس گفت:«حالا که مرا بیرون میکنی،جایی برای زندگی کردنم معین کن!»خداوند فرمود:«تو را در حمامها و هر کجا که محل رفت و آمد مردم است،قرار دادم».شیطان گفت:«غذای من چه باشد؟»
خداوند پاسخ داد:«هر گاه بر سر سفرهای نام من برده نشد، بنشین و با آنها که همچون حیوان گرسنه و حریص،بدون گفتن ایه شریفه «بسم الله الرحمن الرحیم» غذا میخورند،تو نیز غذا بخور.[حضرت امام محمد باقر(ع)،در این باره فرمودهاند:اگر اول غذا یادتان رفت بسم الله بگویید، آخر غذا آن را بر زبان آورید،تا شیطان هر چه را خورده است،دوباره از شکم خود بیرون بریزد.] باز شیطان گفت:من احتیاج به آب دارم.خداوند فرمود:آب تو شراب و هر چیز مست کننده باشد.ابلیس خواست تا کتابی برایش قرار داده شود.خداوند فرمود:«کتاب تو وَشَم (نقشهایی که بعضی،روی بازوها و اندامهای یکدیگر خال کوبی میکنند و یا کتابهای سحر و جادو است».اولین کسی که سحر و جادو را به انسان آموخت نیز،شیطان بود.پس از این گفتار،شیطان از خدا خواست برای او حدیثی قرار دهد. خداوند فرمود:«حدیث تو دروغ است و کسانی که دروغ میگویند،حدیث تو را نقل میکنند».بعد گفت:«برای من دام و وسیله شکار قرار بده».خداوند پاسخ داد:«زنان را وسیله صید کردن و به دام انداختن مردان قرار دادم».
روزی حضرت محمد(ص) شیطان را در مسجد الحرام دید، پیش او رفت و گفت: «ای نفرین شده،چرا ناراحتی؟».شیطان گفت:«از دست تو و امت تو ناراحتم».حضرت فرمود:«چرا از من ناراحتی؟» شیطان گفت:«چون این همه تلاش میکنم که مردم را گمراه کنم،ولی تو در قیامت از آنها شفاعت میکنی و تمام زحمات مرا به هدر میدهی،به همین جهت با تو دشمنم و از تو بدم میاید».
حضرت فرمود:«از دست امتم چرا ناراحتی؟» شیطان گفت:امت تو خصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند:
اول:وقتی به هم میرسند،سلام میکنند؛سلامی که اسم خداست و من از این اسم میترسم.
دوم :چون همدیگر را میبینند،به یکدیگر دست میدهند و تا دستهایشان از هم دور نشده است، گناهانشان بخشیده میشود.
سوم:وقتی غذا میخورند،«بسم الله…» میگویندو این باعث میشود، دیگر نتوانم غذا بخورم و گرسنه بمانم.
چهارم:بعد از غذا خوردن«الحمدلله» میگویند.
پنجم:هر زمان که نام تو آورده شود،بلند صلوات ختم میکنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار میکنم.
ششم:زمانی که می خواهند کاری کنند،«ان شاء الله» میگویند و به همین دلیل،من دیگر نمیتوانم در کارهایشان مداخله کنم و آنها را بر هم زنم.