🍁داستان رد الشمس از میان کارهای برجسته ای که خدا به دست امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام انجام داده و اخبار مملو از آن است، زندگی‌نامه نویسان و مورخان آن را روایت کرده‌اند و شعرا اشعاری در مورد آن سروده‌اند، دو بار بازگشت خورشید برای آن حضرت علیه السلام است. یکبار در زمان زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و یک‌بار بعد از وفات آن حضرت. در مورد بازگشت بار اول خورشید برای ایشان، روایتی است که اسماء بنت عمیس و ام سلمه همسر پیامبر و همچنین جابر بن عبد الله انصاری و ابو سعید خدری در جمله گروهی از صحابه آن را نقل کرده‌اند: روزی پیامبر صلی الله علیه و آله در منزلش بود و علی علیه السلام مقابل ایشان حضور داشت. در این زمان جبرئیل علیه السلام آمد و از جانب خدای سبحان برای او وحی آورد. وقتی بیهوشی ناشی از وحی ایشان را در بر گرفت، سر بر روی پای علی علیه السلام قرار داد و سر بر نداشت تا این‌که خورشید غروب کرد. علی علیه السلام بر این حالت تا نماز عصر صبر کرد. امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته نماز خواند و حرکات رکوع و سجده را با اشاره به جا آورد. وقتی پیامبر به هوش آمد به علی علیه السلام فرمود: آیا نماز عصر را از دست دادی؟ گفت: به خاطر محل قرار گرفتن شما و حالتی که در اثر شنیدن وحی به شما دست داد نتوانستم آن را ایستاده به جا آورم. به او گفت: دعا کن تا خدا خورشید را برای تو بازگرداند و نماز را چنان‌که از دست دادی ایستاده به جا آوری، که خداوند به خاطر این‌که خدا و رسولش را اطاعت کرده‌ای دعایت را پاسخ می‌گوید. امیرالمؤمنین علیه السلام از خدا خواست تا خورشید را بازگرداند. پس بازگشت تا این‌که در محلی از آسمان که زمان نماز عصر قرار داشت جای گرفت. سپس امیرالمؤمنین علیه السلام نماز عصر را در زمانش به جا آورد و بعد خورشید غروب کرد. اسماء گفت: به خدا قسم، زمان غروبش صدایی هم‌چون صدای کشیده شدن ارّه بر روی چوب شنیدیم. و بازگشت خورشید بعد از پیامبر، زمانی است که خواست در بابل از فرات عبور کند. بسیاری از یارانش مشغول عبور دادن چهارپایان و باروبنه خویش شدند و علی علیه السلام خود همراه گروهی که با او بودند نماز عصر را خواند. مردم از عبور دادن آن‌ها فارغ نشدند تا این‌که خورشید غروب کرد و بسیاری از آن‌ها نماز را از دست دادند. زمانی که در این مورد با هم مشغول صحبت بودند، امیرالمؤمنین علیه السلام شنید و از خدا خواست تا خورشید را بر او باز گرداند تا همه اصحابش برای نماز عصر در وقتش گرد هم آیند. خدای تعالی خواسته او را در بازگشت خورشید اجابت کرد و خورشید در افق مانند حالتی که زمان عصر قرار داشت جای گرفت و وقتی مردم سلام دادند خورشید پنهان شد، و صدایی ترسناک از آن شنیدند که مردم را دچار وحشت کرد. بسیار تسبیح گفتند، لااله الا الله گفتند و استغفار کردند و خدا را به خاطر نعمتی که میان آنان ظاهر کرده بود سپاس گفتند. خبر این موضوع در آفاق پیچید و ذکر آن در میان مردم منتشر گشت. ارشادالمفید ۱۶۳ بحارالانوار 8/170/41 🌿❤️↴ @FAZAYELL110 💡ثواب انتشار با شما @Monajatham عطـــرمنــ🌼ــاجات🍃