آسمان سر به عزایت گله دارد امشب یک جهان سر به عزایت گله دارد امشب دل مولا ز غم دوری تو سوخت ولی این قفس تنگ تر از تنگ شد از داغ علی آسمان در غم تو سوگ نشین شد زهرا شیر میدان ز غمت خانه نشین شد زهرا با خداحافظی ات باز که شیدا تر شد ولد خانه کعبه باز تنها تر شد جگر خون علی بعد تو خون تر شده است بعد تو رخت عزا همدم حیدر شده است دل مولا سوخت آن دم که دوتا دستانش خاک می ریخت به روی ثمر بی جانش کافران شاد شدند از دل خونین علی تو کجا می‌روی ای یاور دیرین علی ؟ تو کجا می‌روی ای ماه درخشان علی ؟ تو کجا می‌روی ای گوهر تابان علی؟ تو همان روشنی قلب پیمبر بودی سوی چشمان همیشه تر حیدر بودی گویی امشب همه در ماتم تو خون جگرند غم مادر به کنار فکر عزای پدرند درد دلهای پدر را که فقط چاه شنید گریه هایی که کسی جز رخ مهتاب ندید فاطمه دخت پیمبر همه جانش بود نام زهرا سبب قوت ایمانش بود هر که بر چادر زهرا به تمسک جوید از همین فرش به عرش ملکوتی روید شاعر : مهدیس کوهساری پایه دهم تجربی دبیرستان نمونه دولتی ایران https://eitaa.com/Family_Excellence_Center