درباره فیلم‌سینمایی کت‌چرمی؛ باز هم دوگانه پلیس و مامور امنیت میلاد جلیل‌زاده درمورد شباهت‌های «کت چرمی» و «مرد بازنده» خیلی صحبت کرده‌اند. بله شباهت‌هایی هست اما فرض کنیم نقش اول کت چرمی را جواد عزتی بازی نمی‌کرد و اسم محمدحسین مهدویان هم در تیتراژ به‌عنوان مشاور کارگردان نمی‌آمد؛ در آن صورت خیلی دقت و وسواس می‌خواست تا کسی شباهت‌های بین این دو فیلم را کشف کند. 🔻دوگانه پلیس و نیروهای امنیتی تنها چیزی است که اختصاصا از مرد بازنده به کت چرمی آمده. البته در اینجا هم تفاوت آشکاری بین نگاه مهدویان و حسین میرزامحمدی وجود دارد. 🔻مهدویان نیروهای امنیتی را آدم‌هایی نشان می‌دهد که همه چیز را می‌بینند و از هر اتفاقی خبر دارند اما سیاست آنها این است که فعلا هیچ کاری نکنند و ظاهرا قرار است این قید «فعلا»، تا ابد معتبر باقی بماند. 🔻در فیلم‌های مهدویان ماموران امنیتی برای وارد کردن ضربه نهایی منتظر یک لحظه مناسب هستند. لحظه‌ای که مرتب به تعویق می‌افتد و آخر سر هم از راه نمی‌رسد. اگر کت چرمی را مهدویان می‌ساخت، احتمالا قصه تمام می‌شد و آخر سر هم مامور امنیتی فقط نظاره‌گر باقی می‌ماند یا نهایتا یک حرکت کوچک در گوشه‌ای از ماجرا انجام می‌داد. اینجا اما نوع رفتار شخصیت‌ها متفاوت است. 🔻با قصه‌ای طرفیم که بیشتر از معما، غافلگیری دارد و مهارت استادانه‌ای در گره‌افکنی و باز کردن گره‌ها به کار رفته. فقط دو چیز هستند که به ریتم کار صدمه می‌زنند و داستانی تا این اندازه پرگره و نفس‌گیر را در بسیاری از فراز‌های روایت کسل‌کننده به نظر می‌رسانند. یکی روش کارگردان برای نمایش احساسات و درونیات عیسی است. 🔻اینکه صحنه‌های قدم زدن لخ‌لخ و خسته عیسی و گریه کردن‌های او پشت به دوربین و رو به پنجره‌ای آفتابی یا بارانی را ببینیم، بیشتر از اینکه ما را درگیر احساسات قهرمان کند کار را از ریتم می‌اندازد. 🔻مورد دیگر موسیقی بسیار ضعیف و بی‌ربط فیلم است که می‌شود روی آن عنوان موسیقی تلویزیونی را گذاشت. این موزیک شبیه کارهای دم‌دستی و به‌شدت ارزانی است که طی سال‌های اخیر در سریال‌های تلویزیونی استفاده می‌شود. 🔻موزیک فیلم، خودش یکی از راوی‌های ماجراست و باید با میزانسن و رنگ‌نماها و بازی‌های درونی و بیرونی بازیگران و خیلی موارد دیگر پیوند بخورد. گاهی روایت موزیک از روایت تصویر جلوتر است و پیش‌دستانه به مخاطب می‌گوید که بترس یا نگران نشو، شاد باش، غمگین باش، دقت کن و... اینجا یک موزیک تخت داریم که کلیشه‌ای‌ترین ملودی‌های ترس و غم را کنار هم قرار داده و در کل فیلم تکرار کرده است.این موزیک ضعیف، صدمه قابل‌توجهی به ریتم فیلم زده است.