🖋 • نان‌ سنگڪ‌ گرفتہ‌ بودیم‌🥖 • و مے آمدیم‌ طرف‌ خوابگاه.🛏 • چند تا‌ سنگ‌ بہ‌ نانها‌ چسبیده‌ بود. • مصطفے‌ ڪندشان‌ و‌ برگشت‌سمت‌ نانوایـے🌺 • مے گفت:بچہ‌ ڪہ‌ بودم، • یہ‌ بار‌ نون‌ سنگک‌ خریدم، • سنگ‌ هاش‌ رو‌ خوب‌ جدا‌ نڪرده‌ بودم؛ • بهش‌ چسبیده‌ بود. خونہ‌ ڪہ‌ رسیدم، • بابام‌ سنگ‌ها‌ رو‌ جدا ڪرد‌ داد‌ دستم، • گفت‌ برو‌ بده‌ بہ‌ شاطر. 🌱 • نانواها‌ بابت‌ اینا‌ پول‌ میدن:)🌸 ♥️ دختران‌فاطمی‌پسران‌علوی🌼✨