سیستم انتخاباتی شوراهای شهر و مجلس در ایران غیردمکراتیک است
عبدالله شهبازی
نظام انتخاباتی ایران برای تعیین نمایندگان مجلس و شوراهای شهر کاریکاتوری است از نظام پارلمانی و شورایی در غرب جدید. کسانی که در زمان مشروطه این سیستم را تعبیه کردند بدون شناخت ساختارهای کهن ایرانی از «پارلمنت» غربی تقلیدی سطحی کردند. خانم آن لمبتون تحقیقی درباره ساختارهای سیاسی سنتی در ایران پس از اسلام، بویژه دو نهاد «رئیس» عصر سلجوقی و «کلانتر» عصر صفوی، منتشر کرده است. این مقاله، و تحقیقات مشابه، نشان میدهد که ایرانیان در گذشته دارای ساختارهای سیاسی کارآمدی بودند منتخب واحدهای اجتماعی کوچک که امور این واحدها را اداره میکردند. بزرگان صنوف و محلات در شهرها نماینده مردم خود در مقابل حکومت و بالعکس نماینده حکومت در نزد مردم خود بشمار میرفتند.
نظام پارلمانی در غرب تداوم اینگونه ساختارهای کهن بومی است و انطباق آن با تحولات جدید. در غرب، از آنجا که پارلمان ادامه ساختارهای سیاسی سنتی است، نظام انتخاباتی نزدیکتر است به مفهومی که از «وکیل» در اسلام میشناسیم. به این معنا که «وکیل» برگزیده حوزههای انتخاباتی کوچک است؛ یعنی فردی است که در محلهای زندگی میکند، در نزد مردم آن محله شناخته شده است و با انتخابکنندگانش رابطه مستقیم دارد که او را میشناسند و سوابقش را میدانند و طبعاً منتخب باید در برابر انتخابکنندگان مسئول و پاسخگو باشد.
در ایران، سیستم انتخاباتی جدید از آغاز بر بنیاد حوزههای انتخابیه کلان بنا شد و گرایش به کلانتر کردن حوزههای انتخابیه تداوم یافت. این درست عکس پدیدهای است که در نهادهای محلهای و صنفی ایران قدیم، از جمله در عصر صفوی، شاهد بودیم یا در غرب کنونی با آن مواجهیم. برای مثال، پدیدهای بنام «نماینده لندن» یا «نماینده نیویورک» وجود ندارد. در لندن با نمایندگان ۳۳ «بارو» (محله دارای حوزه انتخابیه مستقل) سروکار داریم و کلانشهر نیویورک به ۵ «بارو» (محله بزرگ) تقسیم میشود که مشتمل بر ۵۱ حوزه انتخابیه (محله کوچک) است. بعکس، در ایران با پدیدهای بنام «نماینده تهران» یا «نماینده شیراز» مواجهیم نه تنها در انتخابات مجلس بلکه در انتخابات شوراهای شهر نیز که باید بیش از انتخابات مجلس بر انتخابات در سطوح محلهای مبتنی باشد.
کلانشهرهای نوظهور و فاقد ساختار هم در اروپای سده نوزدهم میلادی، که ناگهان با «انفجار جمعیتی» مواجه شد، و هم در جوامع امروزی در «جهان پیرامونی» که با پدیده فوق دست به گریبانند، به سادگی میتوانند به کانون آشوبهای مهیب شهری تبدیل شوند. در همه کشورهایی که با پدیده رشد سریع کلانشهرهای فاقد ساختار مواجه بوده و هستند، مانند نیجریه و برخی کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین، کلانشهرها «تهدید امنیتی» بسیار جدی تلقی میشوند.
برگزاری انتخابات در مقیاس کلانشهرهای بیریخت، یعنی فاقد ساختار جاافتاده مبتنی بر محله، مانند چکش زدن بر بمبی بزرگ و مخرب است زیرا در هر زمان میتواند به شورشهای شهری عظیم بینجامد. بعبارت دیگر، ما با هیولایی غیرقابل مهار و کموبیش خفته مواجهیم که از طریق انتخابات دائم او را به بیدار شدن و تخریب تحریک میکنیم. انتخابات در مقیاس محلهای این «تهدید امنیتی» را به شدت کاهش میدهد.
سالها پیش، در فروردین ۱۳۷۹، درباره این پدیده سخن گفته و تأکید کردم: «مفاهیمی چون مشارکت و نظارت و پاسخگویی و غیره در سطوح خُرد و کوچک اجتماعی معنی واقعی میدهد. در فضای کلان، دمکراسی با پوپولیسم آمیخته میشود و نماینده مجلس یا شورای شهر ظاهراً در مقابل انبوه میلیونی انتخابکنندگانش مسئول است در حالی که امکان واقعی برای پیوند و ارتباط مستقیم میان او و انتخابکنندگان وجود ندارد.» (مصاحبه با روزنامه آفتاب امروز، ۳۱ فروردین و ۴ اردیبهشت ۱۳۷۹)
۲۰ مه ۲۰۱۷/ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
@abdollahshahbazi