📝متن صحبت در مورد و طب قدیم "...ببینید قُدما نقشه که می‌کشیدند، عالم را چه طور می‌دیدند؟ می گفتند و ست و انتها دارد و...؛ عالَم جدید هم معلوم نیست خرافه نباشد، یعنی خیلی موضوعاتی که ما بهش معتقدیم! البته من که اعتقادی ندارم، اعتقادم فرق دارد، ولی از هر جهت چیزی که الآن گفته می شود راجع به عالَم، معلوم نیست خرافه نباشد؛ خودم دلایلی دارم که می‌گویم سر تا پایش خرافات است! ببینید مثال وقتی با عدسی آسمان رو رصد می‌کند، ناگهان حس می‌کند آن چه تا قبل در هیئت می گفتند از ثبات زمین و چرخش عالَم بر گرد آن؛ ناگهان پیش فرض تغییر می‌کند که ثابتاتی هست که زمین جزو سیارات است و الی آخر؛ خب با این تغییر خیلی موضوعات عوض می‌شود... تا قبل از این بشر خودش را در مرکز جهان می دید، و بعد ناگهان در گوشه‌یی از عالَم! مثلا در دُم ! این اصلا دو تصور از عالم هست و در طول قرون هم عوض می‌شود. یعنی در حیثیت جمعی بشر تصورش تغییر می‌کند و بعد حیثیت فردی، کاملا یک اتفاق جمعی است که برای بشر افتاده، ناگهان یک عالَم دیگری اطرافش می‌بیند..."