#امام_جعفر_صادق (ع)
@GANJINE313
#داستان
#قصه_گویی_مصور
💠پسر با ادب
یکی از روزهای خوب خدا،امام صادق(ع)دوستانش را به مهمانی دعوت کرده بود.«عماربن حیان» هم در بین آنها بود.
عمار به دوستش گفت:چه روز خوبی است.ما چقدر خوشبختیم که مهمان امام صادق(ع)هستیم.کاش پسرم اسماعیل را هم با خودم میآوردم.او خیلی امام را دوست دارد.جایش در اینجا خالی است.
امام صادق(ع)با یک سینی میوه به اتاق آمد.سینی را جلوی آنها گذاشت و در کنارشان نشست.عمار رو به امام صادق(ع)کرد و گفت:«میخواستم اسماعیل را بیاورم.او پسر آرام و با ادبی است و خیلی شما را دوست دارد.به من هم خیلی نیکی میکند.»
امام صادق(ع)با همان لبخند به سخنان عمار گوش کرد و گفت:
🌸«من هم پسرت اسماعیل را دوست داشتم اما حالا که گفتی به تو نیکی میکند او را بیشتر از قبل دوست دارم.»🌸
منبع:داستانهای بهشتی/خانم دکتر اعظم فعال
💠کانال تربیتی گنجینه
@GANJINE313