یک دقیقه ، مطالعه📚
#دستنوشتهیشهیدعباسدانشگربههمسرش
همسر شهید میفرماید:«قرار بود عید به سوریه اعزام شوند، ولی به دلایلی اعزامش به تأخیر افتاد به همین خاطر دوم اردیبهشت ماه اعزام شد. روزی که قرار بود عباس آقا به سوریه برود من در مدرسه بودم. روزهای قبل از آن هم امتحان داشتم. به همین خاطر نتوانستیم زیاد باهم صحبت کنیم. وقتی به خانه آمدم دیدم که برایم یک نامه نوشته و آن را روی میزم گذاشته بود. خوشحال شدم که عباس برایم نامه نوشته، ولی وقتی نامه را خواندم خیلی نگران شدم چون نوشتههایش بوی رفتن میداد. احساس کردم آخرین نوشتههایش در این دنیا است. خیلی جملات عارفانه نوشته بود. در نامه نوشته بود "رفتم تا وابسته نشوم" چون می ترسید به دنیا وابسته شود و نتواند از آن دل بکند و فراموش کند که در آن سوی مرزها چه اتفاقاتی دارد میافتد.»
متن دست نوشته از این قرار است: «عزیزم دوست دارم دعا میکنم امتحانت را به خوبی پشت سر بگذاری و حالت هر روز از دیروز بهتر باشد ،من هم به یادت خواهم بود، توهم مرا یادکن؛امیدوارم فاصله جسم هایمان قلب هایمان را بع هم نزدیک تر کندتا بتوانیم ظرفیت عاشق شدن را پیدا کنیم . شنیدی می گویند:زنده بودن فاصله گهواره تا گوراست و زندگی کردن فاصله تا زمین.امیدوارم هرروز آسمانی تر شوی توهم مرا دعاکن،خداوند قلب هایمان را به رنگ خود درآورد و پاکمان کند.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#شهیددانشگر
@gasdak313