••◈•• ✍برادران یوسف وقتی می خواستند یوسف را به چاه اندازند. یوسف لبخندی زد یکی از برادرانش پرسید: چرا خندیدی؟اینجا که جای خنده نیست ✅یوسف گفت :روزی در فکر بودم چگونه کسی مۍتواند به من اظهار دشمنی ڪند با این که برادران نیرومندی دارم ؟ اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که غیر از خدا تکیه گاهی نیست! ✨🌹✨🌷✨🌻✨🌺✨🌹✨