▪️نقشه روحانی و احمدی نژاد اخبار مربوط به واکنش اصلاح طلبان و روحانی به عدم تصویب سی اف تی در مجمع تشخیص مصلحت نظام را دست کم نگیرید. این دو روایت خبری را کنار هم مرورکنید. یکم: لابه لای اخبار استعفای ظریف یک خبر منتشر شد که کمتر مورد توجه قرار گرفت. روحانی در واکنش به عدم تصویب سی اف تی در مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: نمی شود تابع 20 نفر آدم بود. صاحب این کشور مردمند. اما اصلاح طلبان این جمله را دقیق تر کردند و تصریح داشتند که اگر مجمع این لوایح را تصویب نمی کند به رای مستقیم مردم بگذارید. رفراندوم یک از اصول قانون اساسی است. اما چرا حالا و یکباره سراغ رفراندوم رفتند؟ چرا وقتی از مجمع تشخیص مصلحت ناامید شدند یاد همه پرسی افتادند؟ اما روایت دوم: احمدی نژاد طی چند ماه گذشته چند سخنرانی و نامه داشته که خلاصه اش را در گفت وگویی اخیرا مطرح کرده است. وی می گوید مجلس تنها 25 درصد آرای مردم را دارد پس نماینده مردم نیست. قوه قضائیه هم از اساس بر ظلم است و قابل اصلاح نیست و رهبری هم بنای اصلاح آنرا ندارد. مردم هم از رای به روحانی پیشیمان اند. شورای نگهبان هم انتخابات را مهندسی می کند. ازین چند گزاره چه نتیجه ای می گیرید؟ کشور در بن بست کامل است! حالا پیشنهادش چیست؟ انتخابات مجدد و وی به عنوان منجی ظاهر شود! این دو روایت را کنار هم بخوانید! نتیجه ایندو روایت چیست؟ مردم علیه مردم. دقیقترش اینست که مردم علیه نهادهای مردمی. یعنی قیام علیه ساختارهای نظام که برآمده از مردم است؛ آنهم با شعار مردم! روحانی و اصلاح طلبان مردم را به تقابل با مجمع تشخیص مصلحت نظام می کشند و احمدی نژاد مردم را به رویارویی با دیگر ساختارهای نظام. جالب اینکه همه این ساختارها نیز مردمی اند! اما چرا با ساختارهای برآمده از رای مردم مخالفند و از شعار مردمگرائی بدون ساختار چه نفعی می برند؟ روحانی و احمدی نژاد، سبک جدیدی از تمامیت خواهی است که می گوید اگر ساختارهای مردمی به نفع ما نبودند باید علیهش قیام کرد؛ آنهم با شعار مردمی! چون در مردمگرائی بدون ساختار، می توان با راه اندازی دوقطبی های توهمی و ساختگی و هیجانی روی جهل مردم سوار شد و این بزرگترین دستاورد دیکتاتوری های نوین است.