کتاب اسلام و مسئله ملیت به قلم✍ شهید مرتضی مطهری بخش ششم🌱🇮🇷 بودند، پیروان آن مذاهب براى انجام مراسم مذهبى خود آزادى کامل داشتند. درست است که مسلمانان از اتباع سایر مذاهب جزیه (مالیات سرانه) مى‌گرفتند ولى در مقابل، آنها را از مالیات‌هاى اسلامى از قبیل زکات و غیره معاف مى‌کردند و به اقرار مطلعین مسیحى و غیرمسیحى، مقدار جزیه‌اى که از آنها مى‌گرفتند بیشتر از مبالغى که از مسلمانان مى‌گرفتند نبود. در تاریخ، مبلغ جزیه ضبط شده و بسیار ناچیز بوده است. کشورهایى که مسلمانان در قرن اول و دوم فتح کردند تابع یکى از این سه مذهب بودند. در اینجا این پرسش پیش مى‌آید که چطور شد اتباع سایر مذاهب بعدها همه مسلمان شدند و فقط عده قلیلى به مذهب اصلى خود وفادار ماندند؟ شاید بعضى گمان کنند که ملل دیگر در همان آغاز فتوحات اسلامى، اسلام را اختیار کردند و اسلام اختیار کردن آنها هم به زور بوده است. سالها مبلّغان مسیحى در دنیا علیه اسلام اینچنین تبلیغ مى‌کردند که مسلمین بر سر هر ملتى که مى‌ریختند مى‌گفتند یا اسلام یا شمشیر؟! در صورتى که این یکى از افتراهاى تاریخ است. نه مسلمین چنین پیشنهادى مى‌کردند و نه اتباع سایر مذاهب در هنگام فتوحات اسلامى مسلمان شدند، بلکه بعدها در طول سه چهار قرن اسلام تدریجاً بر سایر مذاهب پیروز شد و غالب مردمى که اسلام اختیار کردند، در عصرى اختیار کردند که سیادت عرب به کلى از میان رفته بود و نژادهاى غیرعرب روى کار آمده بودند. هیچ دلیلى براى مسلمان شدن اقوام دیگر جز نفوذ معنوى اسلام وجود ندارد. به علاوه نفوذ اسلام در دل‌ها آن قدر عمیق  بوده است که به هیچ نحو با این فرض که اسلام به زور بر مردم مسلمان تحمیل شده است جور نمى‌آید. @GORDAN313