🖤 حکایتی از امام صادق(ع): 💌 امام صادق(ع) که به اقتضای زمان ، زندگی را بر خاندان خود توسعه داده بود ، یک وقت اتفاق افتاد که نرخ خواربار ترقی کرد و قحط و غلا پدید آمد. به خادم خود فرمود: چقدر آذوقه و گندمِ ذخیره موجود داریم؟ عرض کرد: زیاد داریم ، تا چند ماه ما را بس است. فرمود: همه آن‌ها را ببر و در بازار به مردم بفروش! گفت: اگر بفروشم دیگر نخواهم توانست گندمی تهیه کنم. فرمود: لازم نیست ، بعدا مثل سایر مردم روز به روز از نانوایی تهیه خواهیم کرد. و دستور داد از آن به بعد خادم ، نانی که تهیه می‌کند نصف جو و نصف گندم باشد ، یعنی از همان نانی باشد که ا"کثر مردم" استفاده می‌کردند. فرمود: من تمکن دارم به فرزندان خودم در این سختی و تنگدستی نان گندم بدهم ، اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم "مواسات" می‌کنم. 📚 مجموعه آثار شهید مطهری ، ج ۱۸ ، ص ۴۳. 🍁گام دوم🍁 انتشار مطالب گروه با ذکر منبع مجاز است. 🍃🌼🍃 http://Eitaa.com/Game2vom