جوانی در کنار ساحل قدم می زد و از امواج خروشان دریا لذت می برد. ناگهان متوجه فردی شد که از ساحل چیزهایی را به داخل آب می اندازد. جلو رفت متوجه شد او دارد صدف هایی را که در ساحل اند به دریا می اندازد. گفت : دوست من می تونم بپرسم چی کار می کنید؟ 💬 او جواب داد: البته، دارم صدف ها رو به آب دریا بر می گردونم. چون امکان داره به زودی از کمبود اکسیژن بمیرن. 💬 جوان گفت: می دونم. اما تعداد این صدف ها خیلی زیادن و تو که به تنهایی نمی تونی همه ی اون ها رو به آب دریا بر گردونی. این کار تو چه فایده ای داره؟ تو که به تنهایی نمی تونی اوضاع رو تغییر بدی. 💬 آن فرد لبخند زد و صدف دیگری را از روی زمین برداشت و به دریا پرتاب کرد و گفت : الان اوضاع این یکی تغییر کرد، نه؟ ✍ دوستان خوبم، دو چیز را همیشه مراقب باشید تا هیچوقت ناامید نشوید. اول: حجم کارهای عقب افتاده خود را آنقدر زیاد نبینید که از انجام آن منصرف شوید. دوم: مشکل خود را آنقدر بزرگ نکنید که احساس کنید از حل آن ناتوان هستید. به اندازه ظرفیت و توان و شرایط خود قدمی بردارید، با خودتان زمزمه کنید الان چه کاری از دستم برمی آید؟ و بدون فوت وقت وارد عمل شوید. هرچه بیشتر روی مشکلات و موانع تمرکز کنید کمتر به نتیجه می رسید. 🆔@Gebreieli