⃣ ✅چه فيلمی تماشا كنيم؟ 📌 یك داستان خوب باور­پذیر است برای این كه بتوانیم به­‌طور كامل، درگیر یك داستان بشویم، معمولاً باید متقاعد شویم كه این داستان می‌­تواند واقعی باشد. یك فیلم‌­ساز می‌­تواند با استفاده­ از روش‌­های گوناگونی توهم حقیقی بودن را ایجاد كند. ☑️ حقایق قابل مشاهده‌ی بیرونی: رخداد­ها، آن‌­چنان كه هستند. آشكارترین و رایج‌­ترین كیفیت حقیقی در یك فیلم داستانی، نزدیكی و شباهت آن به زندگی است. از عبارت ارسطو استفاده كرده و بگوییم كه این داستان­‌ها «ممكن است اتفاق افتاده باشند و ظرفیت این را دارند كه بر اساس قواعد احتمالات یا مقتضیات به وقوع بپیوندند.» چنین حقیقتی مبتنی بر به هم ریختن شواهدی است كه در جهان اطراف ما رخ می­‌دهند. آن­‌هایی كه ازدواج كرده‌­اند لزوماً همواره خوشبخت نیستند و رخداد­های تراژیك، بیماری‌های حاد و بدبختی‌­های بزرگی، اغلب برای كسانی اتفاق می­‌افتند كه انتظار ندارند چنین بلایی سرشان بیاید. اما ما چنین حقایقی را می­‌پذیریم چون با تجاربی كه از زندگی كسب كرده­‌ایم، همخوانی دارند. فیلم‌­هایی مانند كشتی­‌گیر (2008) یا گرینبرگ (2010) باور­پذیر هستد چون با آن‌­چه در زندگی تجربه كرده‌­ایم، مطابقت دارند. ☑️ حقایق درونی فطرت انسانی: آن­‌چه كه قرار است بشود. دسته‌ی دیگری از حقایق هستند كه به دلیل خواسته یا نیاز ماست كه حقیقی به نظر می­‌رسند. برخی از بزرگ­‌ترین آثار سینمای كلاسیك، حتی وانمود نمی‌­كنند كه بناست حقایق زندگی واقعی را نشان بدهند؛ بلكه به جای این كار یك افسانه‌ی پریان یا داستانی با پایان خوش را به ما نشان می­‌دهند. آدم‌های خوب همیشه پیروز می­‌شوند و عشق حقیقی بر همه چیز غلبه می­‌كند. اما چنین داستان­‌هایی به یك نوع خاصی باور­پذیر هم هستند یا دست‌كم طوری ساخته می­‌شوند كه این‌گونه به نظر برسد، چون به چیزهایی می­‌پردازند كه شاید بتوان نام حقایق درونی بر آن­‌ها گذاشت. حقایقی كه عملاً قابل مشاهده نیستند اما انگار به چشم ما حقیقی به نظر می‌­رسند چون می­‌خواهیم یا لازم داریم كه این گونه باشند. در واقع، مفهوم مجازات عادلانه (این كه پرهیزگاری پاداشی دارد و بدی جزایی دارد) به نوعی نمونه‌­ای از یك چنین حقیقت درونی است. ما به ندرت در یك داستان به دنبال مجازات عادلانه هستیم چون بنا هست كه چنین چیزی اتفاق بیفتد. بنابراین خیلی از فیلم‌­های داستانی به این دلیل متقاعد­كننده هستند چون با یك حقیقت درونی همخوانی دارند و قانع می­‌شویم كه نیازهای بشری را بپذیریم. البته، چنین حقایقی به چشم آن‌هایی كه نمی­‌خواهند مسائلی از این دست را پذیرفته یا باور كنند، این چیزها قلابی و غلط است. فیلم­‌هایی مانند آقای اسمیت به واشنگتن می­‌رود (1939) به كارگردانی فرانك كاپرا یا مناظره‌كننده­‌های بزرگ (2007) ساخته‌ی دنزل واشنگتن، تصاویر باور­پذیری از جهان ارائه می­‌كنند كه شاید خیلی شبیه به جهان خود ما باشد... 🌿 @GeraFilm1