🗒 چهل سال است که قدرت‌نشین است، اما عاجز از جذب «بدنه‌ی اجتماعی». همواره «ریاست» داشته و نه «محبوبیت». اینک نیز می‌خواهد با انتشار «نقشه‌ی سفر اسنپی»اش، «سفرهای نرفته‌ی واقعی‌»اش را جبران کند؛ اما سفری در «تهران» و از «وزارت کشور» به «پاستور»، نه سفری در «نامرکز» و به میان «مردم». همچنان مختصاتش، آمرانه است. 🖇 تعلیقه: همه به سفر می‌روند؛ یکی برای «سیاحت»، شمال می‌رود، یکی برای «ریاست»، پاستور می‌رود، یکی هم برای «خدمت»، به دامنه‌ی کوه‌های دورافتاده می‌رود و می‌سوزد. آری، «مقصد» مهم است نه «سفر»؛ چون این مقصد است که «انگیزه‌‌» را آشکار می‌سازد. فرق می‌کند که «مردم» به چشم رأی‌دهنده‌ی برده‌صفت و مطیع دیده شوند یا مقصدی که باید برایش جان داد و گداخت.