🔘 چرا شناخت از طریق علم تجربی کافی نیست؟ 🔹انسان به شناخت‌هایی بیش از شناخت‌هایی که علوم، به معنی دقیق کلمه، به ما می‌دهند نیازمند است از قبیل اینکه: جهان از کجا آمده و به کجا می‌رود؟ ما در چه نقطه و چه موضعی از جهان هستیم؟ آیا بر جهان سنّتهای ضروری و لایتغیر حاکم است؟ ... آیا به راستی وحدت حاکم است یا کثرت؟ آیا جهان تقسیم می‌‌شود به دو بخش مادی و غیر مادی؟ آیا جهان هدایت شده است یا کور و بی‌‌هدف؟ آیا جهان با انسان در حال داد و ستد است؟ نیکی را نیکی و بدی را بدی پاسخ می‌دهد یا بی‌تفاوت است؟ آیا پس از این زندگی فانی زندگی جاوید است؟ 🔸 هیچ کدام از این مسائل ماهیت علمی ندارد؛ یعنی علم پاسخی ندارد که به اینها بدهد و در همه اینها به «نمی‌دانم» می‌‌رسد، و همین‌ها هستند که به چهره و قیافه جهان شکل می‌‌بخشند. 🔹نارسایی دیگر شناخت علمی که از نارسایی بالا نتیجه می‌‌شود این است که در جهت دادن به ما در زندگی تأثیری ندارد. شناخت علمی قادر نیست به ما الهام ببخشد که چه راه و روشی «باید» در زندگی انتخاب کنیم. یعنی علم ما را (تاحدودی) به آنچه هست آگاه می‌‌سازد، بدون آنکه درباره آنچه «باید» به ما الهام بخشد. 📚استاد مطهری، جهان‌بینی الهی و جهان‌بینی مادی، ص۱۷-۱۶ ─═इमाम👑الغدیر{حق‌مشبک}👑अली═─ ┄─┅═ @Ghadir_101218 ═┅─┄