✅خاطره ای از شهید مصطفی احمدی روشن 📱روبه روی خوابگاه یه سری خونه های قدیمی بود که خانواده های فقیر با اوضاع بدی توش زندگی می کردند. مصطفی من رو برد و اونا رو بهم نشون داد و گفت: ببین اینا چطوری زندگی میکنن و ما ازشون غافلیم‌‌‌... مصطفی چند وقتی بود که بهشون سر میزد و برنج و روغن براشون می‌خرید.وقتی هم که خودش نمی توانست بهشون کمک کنه،چند تا از بچه ها رو می برد تا به اونا کمک کنند... 📔منبع : یادگاران۲۲«کتاب احمدی روشن» ┄──┅┅–══●══–┅┅──┄ ─═इमाम👑الغدیر{حق‌مشبک}👑अली═─ https://eitaa.com/joinchat/3251437753Cfbf6c03517