«تنها گریه کن» چند روزی با تنها گریه کن «تنها گریه کردم» و در خانه ی گرم و آکنده از معنویت اشرف سادات و حاج حبیب مهمان شدم… با شهید محمدمعماریان به جبهه رفتم و از جهاد خانم های پایگاه حضرت زهرا سلام الله در تاریخ سازی دفاع مقدس غبطه خوردم… گاه آنقدر غرق توصیف دلنشین کتاب می شدم که از گذر نیمه شب غافل بودم. واژه واژه ی روایت روای و نگارنده این کتاب، از نگاه معنوی شهید رخصت گرفته، که اینچنین با دل خواننده ای که درکی از حال خوش معنوی جنگ و جهاد ندارد رابطه می جوید… قوت عجیب، انگیزه ی مقدس، نشاط والا، صبری از جنس رضای الی الله، قدم هایی استوار و جان بر کف در راه خدا، فهم دقیق و برآمده از سیره اهل بیت سلام الله، تنها گوشه ای از ترسیم تلاش های بانو اشرف سادات منتظری مادر شهید معماریان بود که از او زنی حماسه ساز ساخته است… بانویی که با حمل نقش مادرانه و همسری، در مقام رزمنده ای با صلابت آنچنان به فکر راه خداست که جز معشوق، هیچ کسی را سبب نمی بیند، هدف نمی بیند و آنچه در راه خدا بخشیده پس نمی گیرد… خدا را شکر می گویم که از عنایت شهدا مفتخر به آشنایی با شهید عزیز و والدین بزرگوارشان شدم… ✍🏻فاطمه شکیب رخ @Ghalamzaniii