زمین بازی یا فضای مجازی؟ وقتی اراده ی دانستن در ما شکل می گیرد، وقتی مطالعه و کتاب خوانی بینش ما را بالا می برد و فهم ما را از امور جاری زندگی افزایش می دهد، چرا نخوانیم و چرا برای دانستن خود و دیگران تلاش نکنیم؟ شاید بهتر است گفته شود؛ به میزان رشد اندیشه و بینش ما است که تصمیم گیری ها و انتخاب های ما متفاوت می شود. به این مثال جالب توجه کنید؛ در دهه ۱۹۵۰ میلادی، فردی به نام دکتر شریف جامعه شناس مصری در آمریکا، بر روی دانش آموزان تحقیقی متفاوت انجام می داد، وی در حین برپایی اردوی دانش آموزی با لباس مبدل در نقش یک کارگر ساده حاضر شد و با طراحی مجموعه ای از محرک های موثر تلاش کرد که نشان دهد چگونه می توان افراد یک گروه را، بی آنکه خودِ اعضای گروه متوجه باشند، به هم نزدیک و یا از هم دور ساخت و یا به عبارتی دوستی ها و دشمنی های بین شان را در نتیجه یک برنامه ریزی دقیق ایجاد نمود. بدین ترتیب دکتر شریف با طراحی حوادثی مانند قطع عمدی آب اردوگاه، آب را به مسئله اساسی دانش آموزان تبدیل کرد و در نتیجه ایجاد اختلاف را بین اعضای گروه مشاهده نمود. وی در اقدامی دیگر، با برگزاری مسابقه فوتبال بین دانش آموزان، شاهد ایجاد همکاری و همراهی آنان با یکدیگر در رسیدن به هدف شد، در همین مسیر با چینش رقابت بین دو تیم و دسته بندی های جدید، شاهد بالا رفتن رقابت و حتی دشمنی میان دانش آموزان می گردد. براستی که ما در جهان معاصر چقدر شاهدِ دشمنی ها، دوستی ها، رقابت ها، همدلی ها و اموری هستیم که در غالب موارد از پیدایش ریشه آنها بی خبر بودیم و بی‌آنکه بدانیم بازیگر بازی از پیش طراحی شده ی طراحانی هستیم که دوستی اشان با دنیای ما اثبات ناشدنی ست. در حقیقت می توان گفت که انتخاب نقش ما در دوران حیات، بر اساس دانسته های ما از حقایق شکل می گیرد؛ اینکه ما در چه جایگاهی قرار خواهیم گرفت از روش و رویکرد انتخابی ما در زندگی بر می خیزد؛ ما می توانیم بازیکن و بازیگری را برگزینم و استقلال فکری و عملی خویش را به دست مربی و کارگردان صحنه بسپاریم، کتاب را بر زمین بگذاریم، روزها و لحظه هایمان را با حضور بی ثمر در فضای مجازی پر کنیم و یا بجای آن با صَرف عمر خویش در راه دانستن، در جهت رشد فکری خود و جامعه قدم برداریم. در همین قضای اخیر چقدر جوانان ما ناخواسته، در طراحی هوشمندانه ی معاندان وطن، قدم نهادند، با جان خویش بازی کردند و بی آنکه بدانند بازیگر نقش های نقش پردازان بیگانه شدند. بارها ازخودم می پرسم که چگونه حجاب اسلامی در کشور ما به مسئله اساسی برخی جوانان تبدیل شد؟ چرا پوشیدگی زنان مورد خشم واقع شد؟ و چه کسانی طراحی و هدایت برهنه گردی ایرانیان را به عهده دارند؟ آنهم ملتی که پوشش عفیفانه در تاریخ شان، پیشینه ای سه هزار ساله دارد! و در آخر ایکاش باور کنیم که وقت آن رسیده که زمین بازی فضای مجازی را با جزمی عزم و به بیانی ساده، برای جوانانی که از هویت خود بی خبرند تبیین نماییم، این فضا محل واژگونی واژه هایی قرار گرفته که هویت و آینده جوانان ما را نشانه دارد...آن را به فرهنگ غنی ایرانی بازسازی کنیم. ✍️فاطمه شکیب رخ @Ghalamzaniii