‌‌‌📜 شعر انتظار 💛🦋💛 حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق ، جـهـان می‌توان گرفت افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع شکـر خدا که سر دلش در زبان گرفت زین آتش نهفته که در سیـنه من است خورشیدشعله‌ای‌است‌که‌درآسمان‌گرفت می‌خواست‌گل‌که‌دم‌زندازرنگ‌وبوی‌دوست از غیرت صـبا نفسـش در دهـان گرفت آسوده بر کنار چـو پرگار می‌شـدم دوران‌چونقطه‌عاقبتم‌در میان گرفت آن روز، شوق‌ساغرمی خرمنم‌بسوخت کاتش‌ز عکس‌عارض‌ساقی در آن گرفت خواهم‌شدن به کوی‌مغان‌آستین‌فشان زین فتنه‌ها که دامن آخر زمان گرفت می خور که هر که آخر کار جهان بدید از غـم سبک برآمد و رطل گران گرفت بر برگ گـل به خـون شقـایق نوشـته‌اند کان‌کس‌که‌پخته‌شدمی‌چون‌ارغوان‌گرفت چو آب لطف ز نظـم تو می‌چکد حاسـد چگونه نکـته تواند بر آن گرفت 『シ ~🦋𝓙𝓸𝓲𝓷↷ -❀ ⃟ ⃟✍️حوصله ی بحر❁༺‌‌‌•- ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال ادبیات آیینی ⇢‌‎‎‌‌https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini ❀』