. یکی از مادران گرامی پیام دادن و دوست داشتن با قصه درمانی،مشکل فرزندشون رو حل کنند؛ وقتی بهشون گفتم شرح حال ماجرا رو بدید جریانی رو گفت که نزدیک بود شاخ دربیارم👿😈 .