ای تکیه گاه و پناه زیباترین لحظه های پرعصمت و پر شکوه تنهایی و خلوت من ای شط شیرین پرشوکت من ای با تو من گشته بسیار درکوچه‎های بزرگ نجابت در کوچه های فروبسته ی استجابت در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود در کوچه باغ گل ساکت نازهایت در کوچه باغ گل سرخ شرمم در کوچه‎های نوازش در کوچه‎های چه شب های بسیار تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها بی هیچ از لذت خواب گفتن در کوچه‎های نجیب غزل ها که چشم تو می خواند گهگاه اگر از سخن باز می‎ماند افسون پاک منش پیش می‎راند ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک ای شط زیبای پر شوکت من ای رفته تا دوردستان آنجا بگو تا کدامین ستاره است روشن‎ترین همنشین شب غربت تو؟ ای همنشین قدیم شب غربت من.... @aboajor