🔴 نقدی بر یادداشت آقای مهدی نصیری با عنوان"سیاست‌ورزی دانش‌بنیان" ➕ اول این‌كه همان‌طور که ایشان در یادداشت خود آورده‌اند؛ نباید با شعار سال برخورد متملقانه نمود که حرفی کاملاً صحیح است و در سخنرانی اول فروردین رهبری هم به آن پرداخته شد تا به تابلونویسی‌ها اکتفا نشود بلکه باید با محوریت شعار سال سیاست‌گذاری گردد. ➖اما دوم این‌که آقای نصیری در نظر داشته باشند که این موضوع فقط ابلاغ شعار سال بوده که در محوریت گفتمانی و عملی حاکمیت در سال جاری قرار گیرد و نه ابلاغ سیاست کلی و شیوه‌نامه اجرایی سال 1401؛ چون سیاست‌های کلی؛ برنامه‌های توسعه؛ طرح‌های تحول و حتی بودجه سالانه فرآیند تخصصی و عمق کارشناسی دیگری دارد که اتفاقاً گزاره‌هایی نظیر تولید دانش‌بنیان و اشتغال‌آفرین در آن ترسیم شده است. لذا با شعار سال محوریت گفتمانی و تأکیدی برای اقدام پیدا می‌کند. ➕ سوم؛ آقای نصیری عنوان کرده‌اند رهبران انقلاب به خطا گمان بردند که دانش فقه برای اداره كشور کافی است و رهبران انقلاب را بی‌خبر از تحولات گسترده تمدني دانسته‌اند و آنان را محدود به فقه اصغر یعنی رساله علمیه و نه معارف سیاسی و اجتماعی دانسته‌اند. اگر منظور آقای نصيری از رهبران انقلاب امام خمینی؛ رهبر انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای - استاد مطهری و شهید بهشتی است که غیر از این نیست. اساساً این بزرگان سیاسی‌ترین شأن فقه را در ایران عملیاتی نموده‌اند و اگر به سبقه آقای نصیری برگردیم هم احتمالاً درکی که از مسائل سیاسی و اجتماعی پیدا نموده‌اند تحت تأثیر بینش سیاسی همین رهبران انقلاب بوده است. ➖چگونه می‌توان بی‌خبر از تحولات تمدنی و مسائل سیاسی و اجتماعی بزرگ‌ترین‌ انقلاب مردمی جهان را رهبری کرد؟ چگونه می‌توان امام راحل، آیت‌الله خامنه‌ای و یا استاد مطهری یا شهید بهشتی را متهم به بی‌خبری و محدود به فضای بسته حوزه‌های علمیه کرد درحالی‌که سیره عملی‌شان سرشار از پیوند عمیق دین و سیاست است؟ ➕آیا اصرار بر مسئله اقتصاد و تلاش برای محوری شدن علمی‌ترین راهکار برای تقویت اقتصاد و خروج کشور از بحران اقتصادی یعنی پرداختن به موضوع تولید بی‌خبری از رویدادهای سریع و بنیاد افکن زمانه است؟ آیا اصرار بر حقوق هسته‌ای ملت ایران و سایر علوم و فناوری‌های نوین مانند نانو از سوی رهبر انقلاب اسلامی بی‌اطلاعی از مسائل روز از سوی یک فقیه محدود به فقه اصغر است؟ چهارم اينكه کدام یک از رهبران انقلاب و یا اساساً قانون اساسی جمهوری اسلامی سیاست را صرفاً به فقه و دانش حوزوی متکی می‌داند. ای‌کاش مصداقی را اشاره می‌کردند. اينكه در سیاسی‌ترین منطقه جهان و پرآشوب‌ترین منطقه به واسطه ظرفیت‌های انرژی باشی و با وجود پیچیده‌ترین تله‌های امنیتی که حتی قدرت‌هایی نظیر روسیه را به دام می‌اندازد. بتوانی با صلابت از غائله‌های آذربایجان افغانستان؛ عراق و سوریه کشور را از گردنه خطرناک عبور دهی نشان از سیاست ورزی دانش‌بنیان و آگاهی از تحولات و سیاست بین‌الملل نیست؟ ➖آقای نصیری احتمالاً می‌دانند به شهادت اساتید اقتصاد؛ سیاست کلی اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبري ابلاغ‌شده و هنوز بیش از 10 سال است از سوی دولت‌ها اجرایی نشده‌ است. چه میزان دارای ماهیت و محتوای مبتنی بر کار کارشناسی و دانش‌بنیان است كه نشان از ارجاع موضوع به متخصصان امر دارد. پنجم اینكه كجاي قانون اساسی اشاره‌ شده که فقه برای رهبری جامعه کافی است؟ پیشنهاد می‌کنم که اصل 109 قانون اساسی مطالعه شود که عدالت و تقوا؛ بینش مهم سیاسی و اجتماعی؛ تدبیر شجاعت در مدیریت و قدرت کافی برای رهبری را از شرایط و صفات رهبری می‌داند و جالب‌تر اينكه آقای نصیری جایگاه نيابت امام معصوم برای رهبر يا ولي فقيه را عجیب می‌نگارد درصورتی‌که اصل 5 قانون اساسی صراحتاً به این‌ موضوع اشاره دارد. اما ایشان به گونه‌ای این مباحث را مطرح می‌کنند که گویا با امر جدیدی مواجه شده‌اند. 🔻 جمع‌بندی: ➕ تأسف‌بار است که در این یادداشت مربوط به آقای مهدی نصیری، مصداقی برای اغوای خواص پیدا کردم. به نظر می‌رسد ایشان بهتر از بنده می‌داند که مؤثرترین شخصی که در دهه‌های اخیر موضوع نهادینه شدن حوزه‌های دانش‌بنیان را در کشور فریاد زده و دانش‌بنیانی در حوزه‌های سیاست؛ امنیت و نظامی به اثبات رسانیده رهبر انقلاب است. ➖توصیه می‌کنم برای تبیین و تنویر مسائل، مخاطبین محترم به سخنرانی‌های اول فروردین رهبری در سال‌های اخیر مراجعه فرمایند تا به میزان دانش‌بنیان بودن حکمرانی در سیاست ولی فقیه پی ببرند. ✍ @Gilan_Press